شُکر گویم هرچه غم با جان مسکین میکند
در مذاقم مرگ را دور از تو شیرین میکند
خاک کوی خاکساران افسر هرکس که شد
دارد ار بستر ز دیبا خشت بالین میکند
گر حدیث بیوفاییهای خوبان بشنود
بیستون پهلو تهی از نقش شیرین میکند
گل درین گلشن زدبس آسیب دارد در کمین
بال بلبل را خیال دست گلچین میکند
طفل اشکم از تلون خانههای دیده را
گاه میسازد سفید و گاه رنگین میکند
صوفیان از سینه روشن به عجب افتادهاند
آری آری مرد را آیینه خودبین میکند
با عصای عقل هرکس میرود در راه عشق
طی دشت آتشین از پای چوبین میکند
شیخ شهر از باده خاک سبحه را گل ساخته
فرصتش بادا علاج رخنهٔ دین میکند
ناله را از لب به دل هرگز نمیآرد کلیم
شعله را از ابلهی تعلیم تمکین میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف دردها و رنجهای زندگی میپردازد و اشاره میکند که غمها حتی مرگ را هم در نزد او شیرین میسازند. او از خاک کوی انسانهای خاکی به عنوان جایگاهی با ارزش یاد میکند و میگوید که گاهی انسانها از بیوفایی معشوقان رنج میبرند. گلها در این گلشن مدام در خطر آسیب هستند و بلبل به دلیل عشق به گل ناگزیر از آسیب میشود. شاعر همچنین به تغییرات احساسات اشاره میکند، جایی که اشکها گاهی رنگین و گاهی سفید میشوند. صوفیان و مردان حقیقتجو به خاطر دیدگاههای خود متعجباند. در ادامه، شاعر به مراتب عشق و عقل اشاره میکند که به نوعی راهی برای عبور از دشواریهاست. او همچنین به کارکردهای شگفتانگیز باده در نگاهی معنوی و تأثیر نالههای درونی بر روح اشاره میکند. در نهایت، شاعر به پیچیدگیهای عشق و دین و تأثیرات آنها بر افکار و اعمال انسانها پرداخته است.
هوش مصنوعی: هرچقدر که غم و اندوه به جان من بیچارگان آسیب بزند، باز هم شکرگزاری میکنم، زیرا مرگ در دوری از تو برایم دلپذیرتر و شیرینتر میشود.
هوش مصنوعی: خاک سرزمین انسانهای humble و فروتن، برای هر کسی که در آنجا زندگی کند، به مانند تاج و عنوانی ارزشمند است، حتی اگر او بر بستر نرم و لطیف خوابیده باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی داستان خیانت و بیوفاییهای معشوقان زیبا را بشنود، در آن صورت بیستون، این کوه مشهور، از نقش و نگار شیرین خود خالی خواهد شد.
هوش مصنوعی: در این گلستان، گل به قدری آسیب دیده که در انتظار است تا پرندهای در تلاش برای پرواز دچار مشکل شود و خیال او به دست گلچین بیفتد.
هوش مصنوعی: اشک من در چشمانم به خاطر تغییرات، گاهی آنها را روشن و سفید میکند و گاهی رنگی و زنده.
هوش مصنوعی: صوفیان، با روحیهای پاک و روشن، به خودشان مغرور شدهاند. درست است که انسان میتواند به خاطر خودبینی، گرفتار حس خودخواهی شود.
هوش مصنوعی: هر کس با استفاده از عقل و تدبیر خود، در مسیر عشق قدم میگذارد و با استفاده از ابزارهای مناسب، بر مشکلات و چالشهای سخت غلبه میکند.
هوش مصنوعی: شیخ شهر به جای اینکه به عبادت و رعایت دین بپردازد، با نوشیدن شراب و غفلت از مسائل معنوی، سنگینی بار دین را کاهش میدهد و به نوعی به آن آسیب میزند. امیدوارم که او زمانی برای اصلاح این وضعیت پیدا کند.
هوش مصنوعی: ناله و فریاد، از دل به زبان نمیآید و کسی که در دلش آتش عشق بسوزد، نمیتواند آن را به سادگی بیان کند. همچنین، شعله آتش به سادگی از کسی که نادان است، نشأت نمیگیرد و تنها با آموزش و شناخت میتوان به حالت تسلط و آرامش دست یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نی رخ آن مه چنینم بیدل و دین میکند
هرچه با من میکند آن زلف مشکین میکند
گو چو من دست طمع زآیین دینداری بشوی
عشقبازی با چنان بت هرکه آیین میکند
مهرورزی چشم چون دارد کمان شوخچشم
[...]
خط غزال چشم را آهوی مشکین میکند
چهرههای ساده را بتخانه چین میکند
در گلستانی که چشم بلبلان بیدار نیست
پای خوابآلود کار دست گلچین میکند
نیست یک ساعت هوس را تاب خودداری فزون
[...]
بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین میکند
گریه من دشت را دامان گلچین میکند
دلبر رنگین فروشم شهر آئین می کند
دامن خود را ز خون خلق رنگین می کند
یاد آن نوشین دهانم کام شیرین میکند
میکشان را یاد باده بزم رنگین میکند
خنجر خونریز جلادان نکرده با کسی
آنچه با من ساعد و دست نگارین میکند
تلخکامی کی بماند در لحد فرهاد را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.