گر فلک هر چه بما کرده عطا می گیرد
گوشه فقر و فنا را که ز ما می گیرد
زان سعادت که بود لازم ویرانه فقر
خویش را جغد برابر بهما می گیرد
جذبه حرص بطبعی که برد پنجه فرو
از گدا کاسه و از کور عصا می گیرد
طرفه رسمی است که باشد ز همه واپس تر
هر که در کوی تو پیش از همه جا می گیرد
گل ببازار چمن خرده خود را همه روز
بصبا می دهد و بوی ترا می گیرد
چون سوی غنچه بیاد دهنت می نگرم
نمک لعل لبت چشم مرا می گیرد
در غم آباد جهان طبع شرارم هوس است
که دلش زود ازین آب و هوا می گیرد
طره در غارت جان هر مژه در دزدی دل
زین میان عاشق بیچاره کرا می گیرد
بسکه آمیخته خاکستر دل با نفسم
از دم گرم من آئینه جلا می گیرد
تیغ نازش بستم جان نستاند ز کلیم
زخم او جان زپیش روی نما می گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مسألهی فقر و آرزوها پرداخته و نشان میدهد که چگونه آدمی در مواجهه با مشکلات و ناکامیها با نداشتههایش دست و پنجه نرم میکند. شاعر به تضاد بین فقر و سعادت اشاره میکند و میگوید که از این فقر هنوز هم میتوان درسی بزرگ آموخت. احساس حرص و طمع به چیزها نیز مورد انتقاد قرار میگیرد، و شاعر به زیباییهایی که در زندگی وجود دارد، و همچنین به عشق و دلدادگی که گاهی اوقات آزاردهنده و عذابآور است، اشاره میکند. او به تأثیرات زندگی بر روح و دل آدمی و پیچیدگیهای آن پرداخته و در نهایت، از زیباییهای عشق و زخمهای ناشی از آن سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر آسمان هر چه به ما داده است، میگیرد، ما نیز گوشهای از فقر و نابودی را بررسی میکنیم که از ما گرفته شده است.
هوش مصنوعی: از آن سعادت که ضروری است، فقر خود را مانند جغدی در برابر کمان میگیرد.
هوش مصنوعی: تمایل به حرص و طمع باعث میشود که کسی از گدا کاسه begging کرده و از نابینا عصا بگیرد. این نشاندهندهی این است که انسانها به راحتی میتوانند از دیگران بهرهبرداری کنند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به یاد تو و در کوی تو قدم بزند، این نشاندهندهی عشق و علاقهاش به توست. این امر حتی از همه تأخیرها و فاصلهها هم جلوتر است. یعنی عشق به تو او را از دیگران متمایز میکند و او بیدرنگ به سوی تو میآید.
هوش مصنوعی: گل در بازار چمن هر روز به نسیم، بوی خود را میدهد و عطر تو را با خود میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی به غنچه نگاه میکنم، به یاد دهان تو میافتم و زیبایی لبهای تو چشمانم را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: در دنیای پر از غم، روح من مشتاق آتش و شور است، اما دلش خیلی زود از این شرایط و محیط خسته میشود.
هوش مصنوعی: موهای ریز و دلربا به راحتی جان آدم را میرباید و هر مژه و نگاه عاشقانهای که میافتد، دل را میدزدد؛ در این میان، این عاشق بیچاره است که در این بازی زیبا و دلفریب، هیچ چیز در دست ندارد و تنها قربانی میشود.
هوش مصنوعی: به اندازهای احساسات و غمهای درونم با نفسام ترکیب شده که وقتی نفس میکشم، نور و روشنی خاصی به دلم میبخشد.
هوش مصنوعی: من به تیغ ناز او دلم را بستهام، جانم نمیتواند از زخم او برهد، همچنان که موسی (کلیم) به دیدار او میآید و جانش در پیش رویش میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغ جان من دلخسته هوا می گیرد
بوی زلف تو هم از باد صبا می گیرد
ماه و خورشید جهان را به یقین می دانم
کز رخ روشن تو نور و ضیا می گیرد
طوبی و نارون اندر چمن باغ بهشت
[...]
تا دلی از کف ارباب وفا می گیرد
بارها فال ز دیوان حیا می گیرد
گره ناز به ابروی تبسم بستن
غنچه تعلیم ازان بند قبا می گیرد
آن که چندین قفس از نغمه سرایان دارد
[...]
فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد
نکهت از طرهٔ او باد صبا می گیرد
به دم صبح فنا هر که شبی هستی داد
فیض ها از نفس صبح بقا می گیرد
جای در دیدهٔ افتادهٔ خود ساز که سرو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.