گر شبی دیده خونفشان نبود
آب در جوی کهکشان نبود
از دل ما نرفت آبله ها
ریگ صحرای غم روان نبود
هر کسی سالک ره دل نیست
راه دل راه کاروان نبود
تا سحر آرزو ببر دارد
کمری را که در میان نبود
تا زبان بسته ایم می فهمیم
سخنی را که بر زبان نبود
پس زانوی فکر مملکتی است
که در اقلیم این جهان نبود
طبق رزق صاحبان سخن
زیر سرپوش آسمان نبود
غیر حرف سبک نمی شنوم
وای بر گوشم ار گران نبود
روزیم همچو دام ماهی نیست
لقمه ای کش صد استخوان نبود
در گلستان دهر غیرکلیم
بلبل موسم خزان نبود
بحر این شعر تنگ می دانست
جای غواص اندر آن نبود
خویشتن را سبک زبحر خفیف
نکنم طرح گر گران نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود و ناکامیها در زندگی میپردازد. او از نبود عشق و شادی در زندگی صحبت میکند و به تلخیهایی که با آنها مواجه است اشاره میکند. شاعر میگوید که هرکس نمیتواند راه دل را پیدا کند و برخی از آرزوها هرگز تحقق نمییابند. همچنین، او از کمبود فهم و سخن در جامعه مینالد و به مشکلات معیشتی و بیکسی دچار است. در نهایت، شاعر از عدم وجود زیباییها و شور و شوق در زندگی خود گلایه میکند و ابراز میدارد که خود را از عواملی که او را به سمت غم و اندوه میکشانند، دور نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر شبی اشکهایم جاری نشده باشد، آبی در جوی کهکشان وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: آبلهها که نماد زخمها و دردهای دل هستند، همچنان در دل ما باقی ماندهاند و غم و اندوهی که در زندگی داریم، مثل ریگ در بیابان، هیچوقت تمام نمیشود.
هوش مصنوعی: هر فردی در جستجوی مسیر دل خود نیست و راه دل، راهی نیست که به سفر کاروانی و اجتماعی بینجامد.
هوش مصنوعی: تا صبح، آرزوها کم از آن کمر ندارد که در میان نیست.
هوش مصنوعی: تا وقتی که نتوانیم صحبت کنیم، میتوانیم مفهوم کلماتی را درک کنیم که به زبان نیامدهاند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یک ملت یا کشور به تفکر و برنامهریزی نیاز دارد و نمیتواند بدون اندیشیدن و داشتن تفکرات عمیق، در این دنیا وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: بر اساس روزیای که برای اهل کلام و سخن وجود دارد، در زیر آسمان، چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: من تنها به سخنان بیمحتوا توجه نمیکنم و اگر چیزی سنگین و عمیق نباشد، آزارم میدهد.
هوش مصنوعی: زندگی من مانند یک دام برای ماهی نیست، زیرا هر لقمهای که میزنم، صد استخوان در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در گلستان زندگی، غیر از بلبل کلیم، در فصل پاییز هیچ کسی نمیتواند آواز بخواند.
هوش مصنوعی: این شعر به ما میگوید که صدای درون این شعر، عمیق و وسیع است و برای کسی که تنها به سطح آن نگاه میکند، جایگاهی ندارد. غواصی که در عمق و جزئیات اثر غوطهور شود، توانایی بیشتری برای درک آن دارد و فردی که فقط به ظاهر توجه کند، از زیباییهای واقعی آن بیبهره خواهد ماند.
هوش مصنوعی: من خود را به خاطر مسائل بیاهمیت سبک نمیکنم، اگرچه در این وضعیت سنگینی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این همه چیزها گران نبود
بچه باید که در میان نبود
در میان زحمت بیان نبود
نکته را راه بر زبان نبود
هر که زی خویشتن گران آید
به بر دیگران گران نبود
وانکه گوید که من سبکروحم
زو گرانتر درین جهان نبود
از سبک روح راحت افزاید
[...]
سرخ گل شاه بوستان نبود
گر ز سرخی درو نشان نبود
آنچنان قتل را ضمان نبود
س ود محض است از آن ز ی ان نبود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.