گنجور

 
کلیم

خوبان که روی بر من بیدل نهاده‌اند

دام از پی شکاری بسمل نهاده‌اند

باشد نشان پا همه خونین به کوی دوست

آنجا ز بس که کام به ساحل نهاده‌اند

مستان ز بحر پرخطر عشق همچو مُل

تا بر گرفته کام به ساحل نهاده‌اند

خود را شهید دیده‌ام ای دل که در کفم

آیینه‌ای ز خنجر قاتل نهاده‌اند

جیبی ز شوق پاره نکردند زاهدان

بر دستشان ز سبحه سلاسل نهاده‌اند

مقصد طلب مباش که سرگشته مانده‌اند

آن‌ها که رخت خویش به منزل نهاده‌اند

در بزم او کلیم ز آه شررفشان

شمعی‌ست در کنارهٔ محفل نهاده‌اند

 
 
 
بابافغانی

آن رهروان که رو به در دل نهاده اند

بی رنج راه رخت به منزل نهاده اند

تا می توان شکست دل دوستان مخواه

کاین خانه را به کعبه مقابل نهاده اند

بسم الله ای مسیح که چندین تن عزیز

[...]

نظیری نیشابوری

این کعبه را بنا نه به باطل نهاده‌اند

بس معنی و جمال درین گِل نهاده‌اند

درمانده گشته است به این کار و بال عقل

هرسو هزار عقده مشکل نهاده‌اند

زین گل چه دیده‌اند مگر حاملان عرش

[...]

صائب تبریزی

جمعی که بار درد تو بر دل نهاده‌اند

چون راه سر به دامن منزل نهاده‌اند

در دامن مراد دو عالم نمی‌زنند

دستی که عاشقان تو بر دل نهاده‌اند

پاکند از آن ز عیب نکویان که پیش رو

[...]

رضاقلی خان هدایت

آن رهروان که رو به درِ دل نهاده‌اند

بی رنجِ راه رخت به منزل نهاده‌اند

درماندهٔ صلاح و فسادیم الحذر

زین رسم‌ها که مردمِ عاقل نهاده‌اند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه