این سطرهای چین که ز پیری بروی ماست
هر یک جدا جدا خط معزولی قواست
دل در جوانی از پی صد کام می دود
پیری که هست موسم آرام کم بهاست
چشم دگر ز عینک گیرم بعاریت
اکنون که وقت بستن دیده ز ماسواست
ضعفم بجا گذاشته از خرمن وجود
کاهی که در برابر صد کوه غم بجاست
سامان ساز و برگ سراپا کجا بود
در کلبه ام که موجه سیلاب بوریاست
کی می دهد رهم بر آن پادشاه حسن
این بخت دون که پست تر از همت گداست
دستی که وانشد ز قناعت بنزد خلق
انگشت او بیمن به از شهپر هماست
خون حیا بگردن اهل طلب بود
قتل گدا بقصد قصاص حیا رواست
غم می خورم بجای غذا چون کنم کلیم
اینست آن غذا که نه محتاج اشتهاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر در مورد پیری و جوانی میپردازد. او به سطرهای چین و نشانههای پیری اشاره میکند و میگوید هر خط از چهرهاش نشاندهندهی ناتوانی و جدایی از قوا است. دل او در جوانی به دنبال لذتها و کامیابی بود، اما حالا در پیری، آرامش کمارزشی به سراغش آمده است. شاعر از ضعف خود و مشکلات موجود در زندگیاش سخن میگوید و به جستوجوی زیبایی و خوشبختی میپردازد، اما حس میکند که بختش پایینتر از آن است که به زندگی دلخواهش برسد. او با تأسف به این موضوع مینگرد که در کلبهی سادهاش محصور شده و همه چیز به دور از آرزوها و خواستههای اوست. در پایان، او غم و اندوه را بهجای غذا میبیند و میگوید که این غم به طور خاص تشنگی روح او را سیراب نمیکند.
هوش مصنوعی: این چین و چروکهای صورت ما که ناشی از پیری است، هر کدام نشاندهندهی یک داستان و خاطرهی جدایی هستند.
هوش مصنوعی: قلب در جوانی به دنبال آرزوها و شادکامیهای بسیار است، اما در دوره پیری که زمان استراحت و آرامش است، ارزش آن خواستهها کمتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اکنون که زمان جدایی از دنیا و امور دیگر فرا رسیده، میخواهم از چشم دیگری به واقعیتها نگاه کنم.
هوش مصنوعی: وجود ضعیف و کمارزش من، مانند کاهانی است که در برابر صدها کوه غم و غصه قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: در جایی که من زندگی میکنم، خبری از آن کسی که میتواند همه چیز را سامان بدهد و نظم و ترتیبی به زندگیام ببخشد نیست؛ گویی مشکلات و دشواریها مانند یک سیلاب قوی در حال جاری شدن هستند.
هوش مصنوعی: کیست که مرا به نزد آن پادشاه زیبا راهنمایی کند؟ این بخت من بسیار پست است و حتی از همت یک گدا نیز پایینتر است.
هوش مصنوعی: دستی که از قناعت رها نگردد و همواره به مردم کمک کند، از هر چیزی بهتر و ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خجالت و حیا در دل کسانی که به دنبال علم و حقیقت هستند، همچون خونی به گردن آنهاست. اگر کسی به خاطر این خجالت و شرم کشته شود، انتقام از او کاملاً عادلانه و قابل قبول است.
هوش مصنوعی: من به جای خوردن غذا، غمگینی میکشم؛ زیرا برای من، این غم همان غذایی است که نیازی به اشتها ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد مرا بگیتی دارو پدید نیست
دردی که از فراق بود درد بی دواست
گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی
کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست
ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست
دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست
از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست
وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست
فضل ترا همی نبود منتهی پدید
[...]
این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست
یا خود یکی بلند و بیآسایش آسیاست
لا بل که هر کسیش به مقدار علم خویش
ایدون گمان برد که «خود این ساخته مراست»
داناش گفت «معدن چون و چراست این»
[...]
ای با خدای و با همه خلق خدای راست
از داد و راستی همه پیروزئی تراست
ملک تو همچو رنج بداندیش تو فزون
رنج تو همچو ملک بداندیش تو بکاست
طبع تو پاک و جان تو پاک و تن تو پاک
[...]
اندر تنور روی چو سوسن فرو بری
چون شمع و گل برآری بازار تنور راست
تا بر سر تنوری می ترسم از تو ز انک
طوفان نوح گاه نخست از تنور خاست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.