چون بلرزند ز بیعت چه زمین و چه فلک
گردد از ماه جدا نور و ز ماهی پولک
پیش پیش جلوی قدر تو زیبد ز فلک
شاطر مهر کشد خدنگ جهان گرد یدک
نیست مانندتری جز تو رسول الله را
هست از ذات تو اوصاف پیمبر مدرک
هیبت قهر تو گر لرزه به گردون فکند
چون عرق ریزد از افلاک کواکب یک یک
جز ولای تو ز کس چشم امیدم نبود
به جز این حبل متین نیست مرا مستمسک
زیرک از دشمنی دین تو باشد ابله
ابله از فیض تولای تو گردد زیرک
لطف دربارهٔ خصم تو غضب می گردد
کار آتش کند آبی که فتد در آهک
تا بپوشد ز جهان چشم در آتش باشد
بهر خود ساخته بدخواه تو از گور کلک
گر جنابت شدی از جانب یزدان مامور
که ز شمشیر تو خصم تو شود مستهلک
نقش غیر از ورق دهر به فرمان اله
گز لک خشم تو چون نقطهٔ شک کردی حک
جلوهٔ ظاهرت ای شمع هدا بعد از غیر
هیچ شک نیست که باشد چو یقین بعد از شک
بیند آنرا که درون تیرهٔ بی اخلاصی
سرب ریزد به گلو شحنهٔ حکمت چو تفک
خانهٔ خصم تو ای کاش که ویران می ساخت
ماه نو چون نزند فیل فلک را به کجک
هست دین تو طریقی که در آتش باشد
هر که یک گام چپ و راست فتد زین مسلک
نتوان برد برون از دل ما حب علی
نور از مهر جهانتاب نگردد منفک
وسعت آباد جهان تا بود آباد ز مهر
تنگ بادا دل خصم تو چو چشم ازبک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توان و عظمت پیامبر (ص) و اهمیت ولایت علی (ع) پرداخته و به رابطه عمیق بین آنها اشاره میکند. در این متن، تعابیر بلندی از عظمت قدرت پیامبر و تبعیت از او وجود دارد و به تأثیر محبت علی (ع) در زندگی مومنان اشاره شده است. شاعر بر این باور است که فقط از طریق ولایت علی (ع) میتوان به آرامش و سعادت دست یافت و دشمنی با او و دینش را نشانهای از نادانی میداند. همچنین، به سرنوشت بدخواهان و عاقبت آنها پرداخته شده و انجماد دل آنها در برابر محبت علی (ع) را توصیف کرده است. در کل، متن بر محور وفاداری به دین و محبت به اهل بیت (علیهمالسلام) تأکید میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که زمین و آسمان از پیمانی که بستهاند بترسند، نور از ماه جدا میشود و از ماه نیز خُردههایی میافتد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و والایی شخصیت یک فرد اشاره میکند. به طوری که گویی در مقابل مقام و عظمت او، ستارهها و آسمان نیز مجبورند که جلوآمده و به او احترام بگذارند. به نوعی نشاندهندهی این است که او به گونهای درخشان و بزرگ است که تمام موجودات سماوی نیز به آن توجه دارند و در این مسیر تحت تأثیر او قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو نیست، ای رسول الله! جز ذات تو، هیچ ویژگی از ویژگیهای پیامبری درک نشده است.
هوش مصنوعی: وقتی خشم تو به آسمان برسد، زمین به لرزه میافتد و ستارهها نیز از ترس عرق میریزند.
هوش مصنوعی: به جز محبت و ولایت تو از هیچکس انتظار کمک ندارم و هیچ چیز دیگری به قدر این رشته محکم برای من پناهگاه نیست.
هوش مصنوعی: آدم زیرک از دشمنی و مخالفت با دین تو به وجود میآید، اما آدم نادان از نعمت محبت و دوستی تو به زیرکی میرسد.
هوش مصنوعی: لطف و مهربانی تو نسبت به دشمن باعث ایجاد خشم و کینه در او میشود، مانند آبی که در آهک بریزد و باعث شعلهور شدن آتش شود.
هوش مصنوعی: چشم خود را از دنیا میبندد و در آتش میسوزد، زیرا دشمن تو از دل خود به خاطر تو خیانت میکند.
هوش مصنوعی: اگر از سوی خداوند مامور شوی و به خاطر شمشیر تو، دشمنان نابود شوند، باید خود را آماده این شرایط بکنی.
هوش مصنوعی: در دنیای روزگار به جز آنچه خداوند فرمان میدهد، هیچ نقشی وجود ندارد. بنابراین، خشم تو مانند نقطهای است که وقتی در مورد آن شک کنی، به راحتی قابل تغییر و تأثیرپذیر است.
هوش مصنوعی: ای شمع هدایت، زیبایی ظاهرت بهقدری روشن است که هیچ تردیدی در آن وجود ندارد، مانند یقین که بعد از شک بوجود میآید.
هوش مصنوعی: آنگونه که در دل کینه و نفاق وجود دارد، آن را کسی میبیند که در حال تحمل رنج و زجر است و حکمت را بهدست آورده اما هنوز نتوانسته از آن بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: کاش ماه نو خانهٔ دشمن تو را خراب کند، زیرا زمانی که فلک به اشتباه برود، فیل میزند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در مسیر دین تو قدمی به چپ یا راست بردارد، دچاره آتش و عذاب خواهد شد. دین تو به گونهای است که باید در آن کاملاً راست و مستقیم رفت.
هوش مصنوعی: عشق به علی در دل ما آنچنان قوی است که نمیتوان آن را از قلبمان بیرون کرد. نور محبت او مانند نوری است که از خورشید به دنیا میتابد و هیچگاه جدای از ما نمیشود.
هوش مصنوعی: دنیای آباد تا زمانی پابرجا خواهد ماند که عشق و محبت در آن وجود داشته باشد. دلی که از دشمنی پر باشد، مانند چشمی که در تاریکی میبیند، نادیده و کور خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیروی خردت روی ظفر بنماید
که خرد بر سپه هستی تو هست یزک
بخرد راه توان برد بسوی درجات
که خدا گفت که عاقل نبود زاهل درک
رو هنر جمع کن از تفرق مال منال
[...]
ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من میروم، الله مَعَک
تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک
در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
[...]
گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک
کی فرود آورد از کبر دگر سر به فلک
ماه از عارض تو منفعل و آب خجل
شد و دادند گواهی ز سما تا به سمک
پستهٔ شور زند با لب شیرین تو لاف
[...]
زیروائی که بود گرم و به او نان تنک
مرهم سینه مجروح بود روز خنک
صحن ماهیچه پر قیمه اگر دست دهد
خرم آن جان گرانمایه که دریافت سبک
جان کند تازه کنون خربزه ابدالی
[...]
باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک
میزند نوبت من ادر که البرد هلک
باز لشگر کش برد از بغل قلهٔ کوه
میدواند به حدود از دمه چون دود برگ
باز از پرتو همسایگی شعلهٔ نار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.