همچو بوی غنچهٔ بگزینی شبی کز انزوا
میروی از حرص پیش از صبح دنبال مسا
رشتهٔ طول امل پابند سعیت کی شود
همچو سوزن در ره همت بیفشاری چو پا
هر که حق را خواند رزاق و ز مردم خواست رزق
قول و فعلش چون زبان و دل بود از هم جدا
نیست همچون مرغ حق گویا دلت را آگهی
گرچه باشد بر زبانت دمبدم نام خدا
می دوی هر سو برای روزی اهل و عیال
بهر قوت دیگران سرگشته ای چون آسیا
روز تا شب از برای لقمه ای خاکت بسر
بر در اهل دول افتاده ای چون نقش پا
آبرو می ریزی و چشم از توکل بسته ای
ته ترا آزرمی از خلق و نه شرمی از خدا
در دهان دندان نماند از پیری و داری هنوز
بهر خون خلق خوردن زیر دندان اشتها
چون گهر گردآور خود باش تا کی چون حباب
دیده ات خالی بود از دیده و دل پر از هوا
از نمازت نیست تحصیل رضای حق مراد
می کنی دائم دعا بهر حصول مدعا
می کند بر روزی مردم دهان حرص باز
عابدی کو سنگ بندد بر شکم چون آسیا
خانهٔ دینت خراب است و ز غفلت داشته
همت پستت به فکر رفعت بام و سرا
زیربار آرزو وابستهٔ غمها مباش
کی زن دنیای دون گردند مردان خدا
کی چراغ اعتبارت میرد از یک بحر آب
گر به یک قطره کنی مانند گوهر اکتفا
بی طلب از حق سخاوت پیشه باشد کامیاب
در حق منعم کف سائل بود دست دعا
در قبول خاطر خلق است فیض ایمنی
چون کسی افتد ز چشم مردمان افتد زپا
بعد رفتن از غنی تا مفلس دنیا چه فرق
امتیازی نیست در خفتن پی شاه و گدا
ناتوانی هادی ره خاکساران را بس است
کاروان مور مستغنی بود از رهنما
بر دل ارباب حسد را گوییا تیری رسید
از لب اهل سخن چون مصرعی سر زد رسا
ادم بد را به مانند خودش بایید سپرد
چاره ای نبود به از سوزن برای خار پا
ای پسر زال جهان غدارهٔ شوهر کش است
با چنین کدبانویی حیف است بودن کدخدا
جود و همت عیب پوش نخوت مردم بود
عجب سلطانی نگردد جمع با حرص گدا
هست دل را فیضها از دولت افتادگی
خاک چون پهلو دهد آئینه را یابد جلا
هر دم از موج نسیمی بایدش خوردن قفا
شمع سان از سرکشی هر کس نبیند پیش پا
خویش را گر می توانی خاک راه فقر کن
سازوار چشم دل نبود بجز این توتیا
تا نیابد در نهاد کان جواهر خاک مال
کی تواند گشت زینت بخش تاج پادشا
خاکساری را ندادن تن نمی بودی اگر
پرتو مهر برین از دودهٔ عز و علا
کوه و صحرائی که با طبعم هوایش ساخته است
هست خاکش جمله خاک راه و سنگش سنگ پا
خلق را در عاجزی ربط دگر با مبده است
نیست غیر از قامت خم گشته محراب دعا
تنگ فرصت باشد از بس عیش در دوران ما
زودتر از رنگ رو از کف پرد رنگ حنا
گام رفتن می زند عمر تا با پای نفس
سرعت رفتار باشد لازم این مدعا
شام خوناب از شفق ریزد به جای اشک و صبح
می کند بر وضع عالم خندهٔ دندان نما
راستی بگزین که باشد مایهٔ فرزانگی
نیست شمع بزم را از هم زبان و دل جدا
در حقیقت زنده اند ارباب معنی از سخن
چون قلم این قوم را دارد زبان خود به پا
بر سر شوخی است طبع نکته پردازم دگر
به که سازم با غزل بکر سخن را آشنا
گاهش از وصف می و معشوق بخشم آب و رنگ
گه ز تعریف گل و بلبل دهم برگ و نوا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی وضعیت انسانها در جستجوی روزی و معیشت میپردازد. او به نوعی سرخوردگی و ناامیدی ناشی از حرص و طمع از دنیا اشاره میکند و میگوید که انسانها برای تأمین نیازهای خود سخت تلاش میکنند و در این راه، روابط خود با خدا و معنویات را فراموش مینمایند.
شاعر به تضاد میان ظاهر و باطن انسانها اشاره میکند که هرچند بر زبان نام خدا را میبرند، اما در عمل به دنبال روزی خود هستند و از تهذیب نفس غافلند. او تأکید میکند که انسان باید با خاکساری و تواضع زندگی کند و به جای حرص و طمع، به سادگی و رضایت از امور زندگی بیاندیشد.
به طور کلی، پیام شاعر درباره اهمیت توجه به معنویات و پرهیز از دنیاگرایی و حرص برای معیشت است، و اینکه تنها با دلی سالم و توکل به خدا میتوان به آرامش و سعادتی واقعی دست یافت.
هوش مصنوعی: مانند بوی غنچه ای که وقتی از تنهایی به سوی خوشیها میروی، حرص و شوقی در دل داری که قبل از صبح، به دنبال نشاط و شادیهای زندگی باشی.
هوش مصنوعی: اگر انگیزه و تلاش جدی داشته باشی، تمام آرزوها و امیدهایت به واقعیت بدل میشود، همانطور که یک سوزن در مسیر اراده و همت تو به کار گرفته میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که خداوند را روزیدهنده بداند و از مردم طلب روزی کند، باید توجه داشته باشد که سخنان و اعمالش باید با هم هماهنگ باشند، زیرا زبان و دل او نباید از هم جدا باشند.
هوش مصنوعی: دل تو مانند پرندهای است که به حقیقت آگاه است، هرچند که ممکن است نام خدا را به طور مداوم بر زبانت جاری کنی.
هوش مصنوعی: تو در هر طرف میدوی تا برای خانوادهات روزی تهیه کنی، اما در این میان مانند آسیایی سرگردان و بیهدفی به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: در طول روز تا شب برای به دست آوردن یک لقمه نان، به در خانهی بزرگان رفتهای و مانند رد پای روی زمین هستی.
هوش مصنوعی: تو آبرویت را به خطر میاندازی و به خداوند اعتماد نمیکنی، در حالی که باید از مردم انتظار احترام داشته باشی و از خدا شرم کنی.
هوش مصنوعی: با رسیدن به پیری، دیگر دندانها سالم نیستند و قادر به خوردن نیستند، اما هنوز هم آرزوی خوردن و افسوس بر سرخوردن دیگران را در دل داری.
هوش مصنوعی: تا زمانی که همچون جواهر خود را جمع میکنی، در نظر داشته باش که وقتی حباب هستی، اگر چشمهایت خالی از بینش باشند و دلات پر از چیزهای پوچ، چه فایدهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: نماز تو باعث جلب رضایت خداوند نیست، تو فقط به دنبال خواستههای خود هستی و دائماً دعا میکنی تا به آن خواستهها دست یابی.
هوش مصنوعی: عابر با حرص و تلاش خود در روزی مردم، میکوشد تا شکمش را مانند سنگ آسیاب پر کند، در حالی که همچنان به عبادت خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: خانهٔ دین تو خراب است و از نادانی و غفلت، تلاش و همت تو در سطح پایینتری قرار دارد؛ به جای آن باید به فکر بالابردن شأن و مقام خود و ساختن سقف و محیطی خوب باشی.
هوش مصنوعی: به آرزوهای بلند و غیرواقعی وابسته نباش، چرا که این باعث رنج و غم میشود. مردان خدا هرگز در بند دنیا و مشکلات آن نمیمانند.
هوش مصنوعی: هرگز اعتبار خود را به خاطر یک مشکل کوچک از دست نده. اگر به یک قطره آب راضی شوی، مانند این است که خود را به یک گوهر باارزش محدود کردهای.
هوش مصنوعی: کسی که بدون درخواست و انتظار از دیگران سخاوت و generosity نشان دهد، در نظر خداوند موفق و راضی خواهد بود. در حالی که کسی که دست به دعا و طلب میزند، مانند آن سائلی است که به ازای کمک انتظار دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در نظر مردم محبوب و مورد توجه باشد، به او احساس امنیت و آرامش میدهند. اما زمانی که فرد از نظر آنان سقوط کند یا مورد بیمحلی قرار گیرد، تمام پایههای آن محبوبیت و امنیت نیز از بین میرود.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه انسان از غنی (ثروتمند) به مفلس (بیپول) تبدیل میشود، تفاوتی در وضعیت او وجود ندارد؛ در خواب و راحتی، نه تفاوتی بین پادشاه و گدا وجود دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده است که نیازی به راهنما برای کسانی که به خوبی میدانند چگونه مسیر خود را پیدا کنند، نیست. مانند موری که خودش به راحتی میتواند مسیر خود را طی کند و نیازی به هدایت ندارد. این نشاندهنده خودکفایی و توانمندی افراد در حرکت به سمت هدفشان است.
هوش مصنوعی: حسد بر دل صاحبنظران تاثیر میگذارد، گویی که تیر تندی از سخنان اهل ادب به سمت آنها پرتاب شده است، چرا که کلامی پرطنین و گیرا به زبان آمده است.
هوش مصنوعی: انسانهای بد را باید به خودشان واگذار کرد، زیرا چارهای جز این نیست که برای حل مشکلاتشان، روشهای مناسبتری پیدا کرد.
هوش مصنوعی: ای پسر زال، دنیا به خاطر همسرت به مانند شمشیری است که شوهران را میکشد. با داشتن چنین همسری، وجود کدخدا ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: بخشش و نیکوکاری در واقع ویژگیای است که به دیگران کمک میکند عیوبشان پنهان شود، اما مغروریتم و خودخواهی برخی افراد باعث میشود که نتوانند به درستی به دیگران نظر کنند. جای شگفتی نیست که پادشاهی واقعی، جمعی از افراد ریاکار و فریبکار را به خود جلب نمیکند.
هوش مصنوعی: دل زمانی به فیض و برکت میرسد که از خاک و افتادگی humble باشد؛ مانند آینهای که وقتی به کناری میافتد، درخشندگی و جلا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: هر لحظه باید از نسیم خوشی بهرهمند شد و مانند شمعی که از دیگران عقب نمیماند، باید نسبت به سرکشی و ناپایداری دیگران هوشیار بود تا از آنچه در برابر ماست، غافل نمانیم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خود را اصلاح کنی، باید به فقر و نیازمندی عادت کنی. تنها چیزی که در دل و چشم میجوشد، همین نوع سادهلوحی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در وجود انسان چیزهای ارزشمند و باارزش یافت نشود، چگونه میتواند خاکی بیارزش، زینتدهنده تاج پادشاهی باشد؟
هوش مصنوعی: اگر نور مهر و محبت از خاندانی با عزت و شرف بر این خاک نمیتابید، انسانیت و خاکساری به وجود نمیآمد.
هوش مصنوعی: کوهها و دشتهایی که با طبع من سازگارند، همهشان از خاک و سنگی هستند که در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که انسانها در ضعف و ناتوانی خود به چیز دیگری وابستهاند و غیر از حالتی که در دعا به حالت خمیدهای دارند، هیچ چیز دیگری نمیتواند آنها را به هم ن свяهوایه کند.
هوش مصنوعی: در زمانه ما، به دلیل کمبود وقت، شادیها و لذتها به سرعت از دست میروند، همان طور که رنگ زیبای یک پرده به سرعت از روی دست محو میشود.
هوش مصنوعی: عمر مانند گامی است که برداشته میشود و برای اینکه با سرعت نفس همراه باشد، نیاز به تلاش و کوشش دارد. این به این معناست که باید در زندگی به حرکت ادامه دهیم و از زمان به درستی بهرهبرداری کنیم.
هوش مصنوعی: در شب، خونابهای از غروب به جای اشک میریزد و صبح با لبخندی نمایان به جهان نگاه میکند.
هوش مصنوعی: حق را برگزین زیرا که انتخاب درست، مایهٔ خرد و دانایی است. شمع بزم یعنی نشانهٔ روشنی و شادی را از زبان و دل جدا نکن.
هوش مصنوعی: در واقع، کسانی که به عمق معانی پی میبرند، مانند این قلم، میتوانند از زبان خود به خوبی استفاده کنند و در واقع زندهاند.
هوش مصنوعی: من در حال حاضر به شوخی و لطافت طبع خود ادامه میدهم و به دنبال این هستم که با غزل جدید و ناب آشنا شوم و آن را بسازم.
هوش مصنوعی: گاهی از زیباییهای می و محبوبم توصیف میکنم و رنگ و بوی آن را به تصویر میکشم، و گاهی با تعریف از گل و بلبل، عطر و آوازشان را بیان میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری
[...]
پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو
کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا
پادشا گشت آرزو بر تو ز بیباکی تو
[...]
تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا
در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا
تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی
تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا
من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی
[...]
شاعران بینوا خوانند شعر با نوا
وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته
عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن
[...]
ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا
در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا
از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت
شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا
پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.