امروز چون توان به مدارا گریستن
باید چو ابر دجله و دریا گریستن
در ماتم حسین علی گر نریزی اشک
بر حال خویش گریه کن از ناگریستن
کارم در این غم است چو شمع سر مزار
دوری ز خلق جستن و تنها گریستن
چون دام ماهی از همه تن چشم تر شوی
خواهی به مدعای دل ما گریستن
مرغ کباب وار از این غم بر آتشم
کار من است با همه اعضا گریستن
امروز اگر ز دیده فشانی سرشک غم
فردا رسد به داد تو جویا، گریستن
از حضرت تو چشم شفاعت بود مرا
دستم بگیر روز جزا یا گریستن!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به غم و اندوه عمیق خود اشاره میکند و بیان میکند که امروز باید مانند ابر گریه کند. او در ماتم حسین علی، اگر اشکی نریزد، بر حال خودش میگرید. از تنهایی و دوری از مردم رنج میبرد و در این غم مانند شمعی در مزار میسوزد. شاعر همچنین به تمایل خود برای ابراز احساساتش از طریق گریه اشاره میکند و میگوید که اگر امروز اشکی بریزد، فردا ممکن است به ضیافت محبت و شفاعت معصومین برسد. در نهایت، او از حضرت حق درخواست میکند که در روز جزا دستش را بگیرد.
هوش مصنوعی: امروز باید مانند ابرهای تیره و دریا، با دلسوزی و صبر اشک بریزیم.
هوش مصنوعی: اگر در سوگ حسین علی اشکی برای خودت نریزی، پس به خاطر نگریستن، گریه کن.
هوش مصنوعی: کار من در این غم مانند شمعی است که در کنار مزار روشن میشود. من از مردم دوری میکنم و به تنهایی میگریم.
هوش مصنوعی: وقتی که با چشم تر و احساساتی شدهای، برای رسیدن به آرزوی دل ما باید بر وی بگذاری و بگویی که دل ما میسوزد.
هوش مصنوعی: مرغی که بر روی آتش کباب میشود، به نشانه غم و درد من است. من با تمام وجودم در حال گریستن و سوختن از این غم هستم.
هوش مصنوعی: اگر امروز از چشمانت اشک غم بریزد، فردا حتماً از تو حمایت خواهد شد. این اشکها نشانهای از گریه و غم هستند.
هوش مصنوعی: از تو انتظار دارم که در روز جزا به من کمک و شفاعت کنی. مرا در این لحظه سخت یاری کن، وگرنه به شدت گریه میکنم!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دانی که چیست مصلحت ما؟ گریستن
پنهان ملول بودن و تنها گریستن
بی درد را به صحبت ارباب دل چه کار
خندیدن آشنا نبود با گریستن
دایم به گریه غرقم و چون نیک بنگرم
[...]
چند ای دل غمین به مداران گریستن؟
عیب است قطره قطره ز دریا گریستن
از گریه خوشه های گهر چید دست تاک
دارد درین حدیقه ثمرها گریستن
صبح امید می دمد از دیده سفید
[...]
باشد اگر امید اثر با گریستن
کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن
ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد
سوز و گداز از تو و از ما گریستن
دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست
[...]
خوش عشرتی است با دل دانا گریستن
بر کشت خویش در دل شبها گریستن
بر حال خود به درگه او پیشبینیای است
امروز در مصیبت فردا گریستن
باید به پای سرو چمن با صد آرزو
[...]
عاقل کجا و بر سر دنیا گریستن
امروز باید از غم فردا گریستن
گوشد دلم بصرفه خون و فغان کزو
باید گرفت قطره و دریا گریستن
باشد نتیجه دل پرخون عاشقان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.