کامت چو در شوی به خطرها همی دهند
در بحر غوطه زن که گهرها همی دهند
در فکر روزیانه مخور غم که هر سحر
از آفتاب زر به سپرها همی دهند
جایی که پردهٔ لب اظهار خامشی است
فریاد را چه مایه اثرها همی دهند
از سرد و گرم حادثه چون نخل سربلند
یکره زجا مرو که ثمرها همی دهند
آن سرگذشته ای که بجست از میان کار
روز جزا چه تاج و کمرها همی دهند
جویا دماغ ساغر عشقست شیرگیر
دلها همی برند و جگرها همی دهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امسال بلبلان چه خبرها همیدهند
یا رب به طوطیان چه شکرها همیدهند
در باغها درآی تو امسال و درنگر
کان شاخههای خشک چه برها همیدهند
مقراض در میان نه و خلعت همیبرند
[...]
از عیب پاک شو که هنرها همیدهند
دست از خزف بشو که گهرها همیدهند
راضی مشو به قلب که نقد جهان ز توست
بفشان شکوفه را که ثمرها همیدهند
در راه او نثار کن این خرده حیات
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.