سالکانی که به خورشید رخت دل بستند
شبنم آسا به نگه سوی تو محمل بستند
به طپش از قفس، امید رهایی غلط است
این طلسمی است که بر بازوی بسمل بستند
رنگ شادی به رخ از پهلوی دل چشم مدار
این حنا غنچهٔ گل را به انامل بستند
رهروانی که فروماندهٔ استدلالند
سدی از سنگ نشان در ره منزل بستند
می زند سرو روانت به صنوبر پهلو
بسکه بر قد تو ارباب نظر دل بستند
دل بدادند کسانی که به دریا، جویا!
غالبا زورق امید به ساحل بستند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف افرادی میپردازد که به عشق و زیباییهای زندگی دل بستهاند و در برابر مشکلات و موانع، همچنان امیدوار و جسور باقی ماندهاند. شاعر به تضاد بین امید و ناامیدی اشاره میکند و بیان میکند که بسیاری از انسانها با وجود محدودیتها و چالشها، همچنان در جستجوی عشق و زیبایی هستند. این افراد به نوعی در قفس امید زندانیاند و از رنگ و بوی شادی غافلاند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که این سفر به سوی عشق و امید، هنوز ادامه دارد و بسیاری از آنها با وجود سختیها، زودتر از آنچه که فکر میکنند میتوانند به مقصودشان برسند.
هوش مصنوعی: کسانی که دلشان را به نور و گرمای خورشید سپردهاند، همچون قطرههای شبنم با توجه و عشق، سفرهای برای معبود خود آماده کردهاند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که امید به آزادی در شرایطی که گرفتار هستیم، اشتباه است. در واقع، مانند پرندهای که به طپش و تلاش در قفس میافتد، نشاندهندهی یک وضعیت ناامیدکننده است که بر دستهایش زنجیری محکم بسته شده و به این ترتیب هیچ راه فراری ندارد.
هوش مصنوعی: رنگ شادی که بر چهره وجود دارد، نباید تو را فریب دهد، زیرا این زیبایی ظاهری مثل حنای روی دستان کسی است که غنچهٔ گلی را با دقت و هنر به زیبایی نشان داده است.
هوش مصنوعی: مسافرانی که از قدرت استدلال محرومند، چون مانعی از سنگ در مسیر خانهای گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: سرو زیبای تو به درخت صنوبر میزند، زیرا به خاطر قامت تو، دلهای بسیاری به تماشا نشستهاند.
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال آرزوها و امیدهای خود بودند، دل خود را به دریا سپردند و با تلاش، به خوبی توانستند به ساحل امن برسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بال پرواز خود آن مردم غافل بستند
که به زنار علایق کمر دل بستند
جلوه موج سراب است جهان در نظرش
چشم حق بین کسی را که ز باطل بستند
در جنت نگشایند به رویش فردا
[...]
عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بستند
آه از این عقده آسان که چه مشکل بستند
گر چه صید قفسم کی روم از خاطر دام
در هواداری من عهد به یک دل بستند
عشق موجی است که ساغر کش گرداب فناست
[...]
آرزو سوخت نفس آینهٔ دل بستند
جاده پیچید به خود صورت منزل بستند
حیرت هر دو جهان درگرو هستی ماست
یکدل ینجا به صد آیینه مقابل بستند
پیش از ابجاد، فنا آینهٔ ما گردید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.