از رفتنت خوشی ز چمن دور می شود
هر غنچهٔ گلی دل رنجور می شود
از بی دماغی ام سر گلگشت باغ نیست
کآنجا ز شور خندهٔ گل شور می شود
ظالم مکن ستم به ضعیفان که روز حشر
هر مور صد برابر زنبور می شود
مانند ریگ شیشهٔ ساعت عجب مدان
گر گور خاکسار پر از نور می شود
ای دل جراحتت نپذیرد علاج کس
چون گل ز بخیه زخم تو ناسور می شود
هر روز اینچنین که شود روزگار تنگ
این عرصه رفته رفته دل مور می شود
از جوش آرزو دل ابنای روزگار
پرشورتر ز خانهٔ زنبور می شود
جویا ز شوق جان سپرد یا علی، اگر
داند که با سگان تو محشور می شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شدت از احساس تنهایی و رنج ناشی از جدایی صحبت میکند. شاعر از تاثیر منفی رفتن عزیزان بر زیبایی و شادابی طبیعت و دلتنگی خود سخن میگوید. او همچنین به ظلم به ضعیفان اشاره دارد و اهمیت احترام به آنها را یادآور میشود. در ادامه، با توصیفاتی شاعرانه، به زخمهای دل و ناکامیهای زندگی میپردازد و اشاره میکند که در روزگار سخت، آرزوها و شوقها میتواند انسان را به سمت ماجراهای جدیدی هدایت کند. در پایان، به شوق و عشق واقعی و پیوند با محبت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی تو بروی، شادی از باغ و چمن دور میشود و هر گل نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و حالش بد میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر بیحوصلگی من، باغ نمیتواند شادابی و زیبایی خود را نشان دهد، زیرا در آنجا نیز شور و شوق گلها تحت تأثیر حال و هوای من قرار میگیرد و رنگ میبازد.
هوش مصنوعی: به ظالمها هشدار داده میشود که به افراد ضعیف ستم نکنند، زیرا در روز قیامت، حتی کوچکترین موجودات هم قدرت و عظمت خود را نشان خواهند داد و ممکن است به مراتب بیشتر از ظالمان قوی باشند.
هوش مصنوعی: مثل اینکه درون شیشه ساعت، ریگهایی وجود دارد، نباید شگفتزده شوی اگر قبر انسانی که از خاک ساخته شده، پر از نور شود.
هوش مصنوعی: ای دل، هیچ درمانی نمیتواند جراحت تو را تحمل کند، زیرا مانند گل، زخم تو بدون درمان عفونت میکند و بدتر میشود.
هوش مصنوعی: هر روز که زندگی سختتر میشود، دل انسان به تدریج مانند دل مورچه کوچک میشود و احساس ناتوانی بیشتری میکند.
هوش مصنوعی: دل انسانها با آرزوها و خواستههایشان همواره در حال جوش و خروش است و این شور و هیجان حتی از زنبورهایی که در خانهشان مشغول به کارند، بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی از عشق و شوق جان خود را فدای تو کند، باید بداند که در کنار سگها محشور و همراه خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون شامِ قدر بر همه مستور میشود
زین روی پای تا به سرش نور میشود
میخواستم رهی به تو نزدیکتر به خود
تا میروم ز خویش رهم دور میشود
مرهم بنه ز نیش که جای خدنگ او
[...]
خطّت دمید و لعل تو مستور می شود
صد حیف از این شکر که پر از مور می شود
گر خود تُرش نشینی و تلخی کنی چه باک
شیرین لب تو مایه ی صد شور می شود
هرگه خیال روی تو در خاطر آورم
[...]
جائی که بازسخره عصفور می شود
نار از زبانه طعنه زن نور می شود
مرد بصیر مسخره کور می شود
بهرام کشته از لگدگور می شود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.