به معشوقی سزاوار است حسنی گو ادا دارد
وگرنه هر گلی کز خاک میروید صفا دارد
شکست نفس از فیض کمال نفس میباشد
ز غلتانی در یکدانهٔ ما آسیا دارد
رباید بیشتر دل را چو گردد حسن کاملتر
به پیچ و تاب خط رخسار او موج صفا دارد
به هر مویش دو عالم میدهم بیعانه خوش باشد
اگر زلف سیاه او سر سودای ما دارد
نمیترسد اگر از تیغ بازیهای ابرویش
چرا آیینه از جوهر زره زیر قبا دارد
به صحرایی که در وی خاک گردد کشتهٔ چشمت
ز ریگش روغن بادام اگر گیرند جا دارد
پی آزار ما با دیگران شد سرگردان امشب
نگاه از جانب هرکس که میدزدد به ما دارد
ز درد می خمیر دل بود صهباپرستان را
بلی آیینهٔ ما جوهر از موج صبا دارد
ببین در صنعت نیرنگ سازی دست قدرت را
که نه گوی از فلک پیوسته رقصان در هوا دارد
نمیراند دلی را هرکه دارد مسلک جویا
به کیش دردمندان شمع کشتن خونبها دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد
صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد
بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش
مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد
چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد
[...]
کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد
که از خورشید رویت در برابر رونما دارد
ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگظرفی
صراحی بر رخ هرکس که میخندد به ما دارد
نویسم نامه و از بس که خون میگریم از هجرت
[...]
ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟
پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد جا دارد
شهید زخم شمشیر تغافل اجرها دارد
فروغ آشناییها نگاه گرم استغنا
در این گلشن گل بیگانگی بوی وفا دارد
تغافلهای اول قاصد پیغام دلجویت
[...]
ادبسنج بیان حرفی از آن لب هرکجا دارد
خرام موجگوهر پا به دامان حیا دارد
کف خاکیم در ما دیگرانداز رساییکو
که دست عجز اگر دارد بلندی در دعا دارد
بخار ازگل،گهر از آب سر برمیکشد اینجا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.