گنجور

 
جویای تبریزی

زبزم غیر در ظاهر چه شد گر یار برگردد

چو مژگانش ز خود یارب دلش زاغیار برگردد

در آوازم اثر کرده است از بس ضعف تن بی او

صدای ناله ام حاشا که از کهسار برگردد

شوی با لطفش ار با خاک یکسان صاحب اقبالی

بود برگشته بختی آنکه از کس، یار برگردد

شمیم صد چمن زیبد غبار راه جولانش

به چشمم چون نگه زان گلشن رخسار برگردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode