گنجور

 
جویای تبریزی

بیدلی کو واله دیدار آن طناز ماند

دیدهٔ حیران در فیضی به رویش باز ماند

بسکه وحشت کرده از طبل تپیدنهای دل

رنگ ما چون طایر تصویر در پرواز ماند

آه عالم سوز باشد در غبار خود نهان

نالهٔ مستور ما در پردهٔ آواز ماند

دست عشقم زین چمن در غنچگیها چیده است

زان زبان در پردهٔ دل سر به مهر راز ماند

از سر زلش نشد جویا دل ما وارهد

مرغ بی بال و پری در چنگل شهباز ماند

 
 
 
صائب تبریزی

عاقبت در سینه‌ام دل از تپیدن باز ماند

بس که پر زد در قفس این مرغ از پرواز ماند

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

از دلم‌بگذشت و خون‌در چشم حیرت‌ساز ماند

گرد رنگی یادگارم زان بهار ناز ماند

پیش از ایجاد توهم جوهر جان داشت جسم

تا پری در شوخی آمد شیشه از پرواز ماند

کاروان ما و من یکسر شرر دنباله است

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه