گنجور

 
جویای تبریزی

هر کس ز تو چشم کام دارد

بیچاره خیال خام دارد

دور از تو کسی که باده نوش است

افشردهٔ دل به جام دارد

امروز نگین آن لب لعل

در کشور حسن نام دارد

آخر روی تو خط برآورد

آری هر صبح شام دارد

در سینهٔ داغ داغ عشقت

در خاک هزار دام دارد

در بحر خفیف شعر رنگین

جویا مزهٔ تمام دارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode