در هر شکنی آهم لختی زجگر دارد
زین نخل عجب دارم تا ریشه ثمر دارد
خوش خط شده زان حسنش کز سبزهٔ پشت لب
سرمشق خط یاقوت در مدنظر دارد
بر سر زندش فردا ز افسوس و پشیمانی
آنکس که ز ناز امروز دستی به کمر دارد
فریاد که ننماید جا در دل چون سنگش
هر چند که فریادم در سنگ اثر دارد
دل بستهٔ زنجیرش جان هم شده نخجیرش
از زلف تو می ترسم کاین مار دو سر دارد
در صیدگهش جویا شیران به کمند آیند
دل دادهٔ او باشد آن کس که جگر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس عمیق و پیچیدهای است که شاعر نسبت به عشق و معشوقش دارد. شاعر به زجری که در دل به خاطر جدایی یا عشق نابجا احساس میکند، اشاره میکند و به زیباییها و ویژگیهای معشوق میپردازد. او همچنین از پشیمانیهایی که فردا ممکن است به سراغ آن معشوق بیاید، سخن میگوید. در کل، شعر به تضادهای عشق، درد و زیبایی اشاره دارد و تأکید میکند که حتی در سختیها و جداییها، عشق و دلباختگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در هر درد و شکستگی که به من میرسد، صدای درد و زخمام از دل برمیخیزد. اما از این نخل که میروید و میوه میآورد، تعجب میکنم که چطور هنوز ریشه به زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: خط زیبا و دلنشین او به قدری تحت تاثیر زیباییاش قرار گرفته که مانند سبزهای که در پشت لبهایش جلوهگری میکند، به عنوان نمادی از خط یاقوت در نظر گرفته میشود.
هوش مصنوعی: فردا کسی که امروز به خاطر خودستایی و غرور، دستش را به کمر زده است، به خاطر افسوس و پشیمانی به خود میپیچد.
هوش مصنوعی: فریاد زدن فایدهای ندارد، چون دل سنگی مقابل آن قرار دارد. هرچقدر هم که صدا بزنم، تأثیری بر دل سنگی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دل من به زنجیری که به تو وصل است، گرفتار شده و جانم نیز مانند طعمهای در شکار توست. از موهای تو میترسم؛ زیرا ممکن است دارای خطراتی باشد که به دو سو میکشد.
هوش مصنوعی: در محل شکار او، شیران با تلههایی به کمین مینشینند و تنها کسی که جرات و دل قوی داشته باشد، میتواند به دام او برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترکیکه دو لب شیرین چون شهد و شکر دارد
دو دایرهٔ مشکین بر طرف قمر دارد
خط بر رخ اوگویی بر ماه زره دارد
دل در بر اوگویی در سیم حَجَر دارد
سیّ و دوگهر بینم در تنک دهان او
[...]
کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد؟
ما در دل شب دیدیم فیضی که سحر دارد
حسن کرمش ظاهر در صورت عصیان شد
از ابر عیان دیدیم فیضی که قمر دارد
جز بخل و حسد چیزی سرمایهٔ مردم نیست
[...]
افسرده دلان شورت نادیده بسر دارد
زین پردۀ شورانگیز خوش آنکه خبر دارد
عالم بدرت پویان دیدار ترا جویان
ربی ارنی گویان آهنگ سفر دارد
ای نفس عزاز بلی رو سجدۀ آدم کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.