به عاشقان نه از امروز بر سر جنگ است
که کین ما به دلش چون شراره در سنگ است
فتد ز چشم تو بر حلقه های زلف شکست
به سایهٔ خودش این مست بر سر جنگ است
نفاق و تفرقه زیر سر زبان باشد
نوای بزم خموشی همه یک آهنگ است
همیشه جلوهٔ او در لباس بی رنگی است
قبای رنگ به بالای حسن او تنگ است
ز اقربا چه عجب گر پی شکست تواند
که بیشتر خطر آبگینه از سنگ است
کلید موج شرابم بگفتگو آرد
مرا به بزم تو قفل زبان دل تنگ است
شراره ای است که از شوخی و سبک روحی
گه وقار و گرانی به کوه همسنگ است
شمیم لخت دل از آه من جهانگیر است
چو بوی گل که بساط هواش اورنگ است
کسی که ساخته جویا تنش به عریانی
قبای چرخ به اندام همتش تنگ است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جنگ و جدالهای عاشقانه میپردازد و بیانگر عشق پرشور و عاطفی است که از دل بر میخیزد. شاعر به کنایه میگوید که از دیروز بین عاشقان جنگی درگرفته و این کینه و آتش در دلها کمین کرده است. او اشاره میکند که در زیر ظواهر زیبایی، تنشها و نفاقهایی وجود دارد و همگان در تلاشند تا در یک بزم و هماهنگی قرار گیرند. شاعر همچنین به ناپایداری زیبایی و تغییرات آن اشاره دارد و نسبت به روابط انسانی و درک مشترک تأکید میکند. او عشق را بهعنوان یک شراره و تنگیها و محدودیتهایی که بر سر راه آن وجود دارد، توصیف میکند. در نهایت، او از زیبایی و تاثیر عواطف خود میگوید که همچون بوی گل در فضا پخش میشود.
هوش مصنوعی: عاشقان از دیروز تا امروز درگیر جنگ و جدل هستند، زیرا کینهای که در دل دارند، مانند آتش در سنگ شعلهور است.
هوش مصنوعی: نگاه تو بر حلقههای زیبا و پیچیدهی موهایش افتاده و این عاشق مخمور در سایهی خودش آمادهی نبرد و عشق است.
هوش مصنوعی: دوستی و هماهنگی بین افراد باید از روی صداقت و یکپارچگی باشد، زیرا تنها در سایه سکوت و آرامش است که همه میتوانند صدای واحدی داشته باشند، و در غیر این صورت، نفاق و تفرقه اتفاق میافتد.
هوش مصنوعی: او همیشه با جلوهای خاص و نمایی نامشخص خودش را نشان میدهد. زیباییاش به گونهای است که هر چه لباس رنگی هم به تن کند، از آن زیبایی کاسته نمیشود و این لباسها برای زیباییاش کوچک و تنگ هستند.
هوش مصنوعی: از نزدیکان چه تعجبی است اگر آنها دچار آسیب شوند؛ زیرا خطر شکستن شیشه از سنگ بیشتر است.
هوش مصنوعی: شراب من راز و صحبتها را برایم به ارمغان میآورد و در مهمانی تو، زبان دل غمگینم قفل شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیان میکند که گاهی اوقات با وجود شادی و صمیمیت، احساسی عمیق و جدی وجود دارد که حتی میتواند با عظمت کوهها مقایسه شود. به عبارتی دیگر، در کنار شیطنت و سرخوشی، یک نوع سنگینی و وقار هم وجود دارد که به آن احساس اعتبار و ارزش میبخشد.
هوش مصنوعی: عطر دلتنگی من به قدری قوی و جذاب است که تأثیری همانند بوی گل دارد و فضای اطراف را پر میکند.
هوش مصنوعی: کسی که سرنوشتش او را به سختیها انداخته، در حالی که به دنبال آرامش و زیبایی است، احساس میکند که محدودیتهای زندگی او را به زنجیر کشیده و نمیتواند به آنچه میخواهد دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پناه و قدوه شاهان عصر نصرت دین
تویی که خاک درت کیمیای فرهنگ است
به گرد موکب قدرت نمی رسد گردون
که در میانه مسافت هزار فرسنگ است
به ساعتی شکند رُمح تو طلسم عدو
[...]
رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است
به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است
کرشمهای بکند، صدهزار دل ببرد
ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است
اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا
[...]
دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟
ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره عشق، آبگینه بر سنگ است
دگر به خُفیه نمیبایدم شراب و سماع
[...]
کسی که عشق نبازد نه آدمی سنگ است
بلای عشق کشد هر که آدمی رنگ است
چه نقش بندی از اندیشه ای که بی عشق است
چه روی بینی از آیینه ای که در زنگ است
هزار پاره کنم جان مگر که در گنجد
[...]
مقیم کوی تو را فسحت حرم تنگ است
ز کعبه تا سر کویت هزار فرسنگ است
دلم ضعیف و ز هر سو ملامتی چه کنم
که شیشه نازک و هر جا که می روم سنگ است
مکن به حلقه ما ذکر رشته تسبیح
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.