گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

دل فرهاد درد ناخن اندیشهٔ ما

آب از خون رگ سنگ خورد شیشهٔ ما

بازوی همت ما قوت دیگر دارد

می کند جلوهٔ شیرین شرر تیشهٔ ما

نالهٔ برق شکارش دل خارا بشکافت

جگر شیر بلرزد زنی بیشهٔ ما

مستی ما همه از جلوه دیدار تو بود

می تجلی بود و طور بود شیشهٔ ما

ما و جای دگر از کوی تو رفتن؟ هیهات!‏

به وصال تو که نگذشت در اندیشهٔ ما

آتش دل بشد از گریه فزون تر جویا

سوخت همچون مژه در آب رگ و ریشهٔ ما

 
sunny dark_mode