فلک ویران شوی بنگر چه ظلمی، در جهان کردی
به گیتی هر چه ای ظالم!دلت می خواست آن کردی
حسین آن نور حق در کربلا خواندی به مهمانی
ز راه دشمنی آواره اش از خانمان کردی
از اول در عراق آوردی، آن شاه حجازی را
به صد شور و نوایش با خالف همنعنان کردی
از آن پس آب را بستی به روی اهل بیت او
فلک رویت سیه خوش احترام میهمان کردی
حسین آغشته در خون وختم رسل غمگین
یزید بی مروت را ز قتلش شادمان کردی
تنش را در زمین کربلا انداختی بی سر
سرش را در تنور خانهٔ خولی نهان کردی
نهادی در میان طشت زر راس منیرش را
لبش آزرده از جورت ز چوب خیزران کردی
فکندی بر زمین سرو قد رعنای اکبر را
تن چون یاسمینش را ز خون چون ارغوان کردی
خضاب از خون سر کردی تو دست و پای قاسم را
بهار شادی او را به دشت خون، خزان کردی
ز راه کین، به دست حرمله تیر وکمان دادی
گلوی اصغر شیرین زبانش را نشان کردی
پریشان ساختی در کربلا گیسوی زینب را
ز داغ لاله رویان، قامت او را کمان کردی
خیام آل طاها را زدی از راه کین آتش
حریم آل یاسین را گرفتار خسان کردی
ز فریاد و فغان اهل بیت سبط پیغمبر
به دشت کربلا هنگامهٔ محشر، عیان کردی
نشاندی بر شترها اهل بیت میربطحا را
به سوی شامشان با دیدهٔ گریان روان کردی
فلک از این جفاهایی که با آل نبی کردی
به جای اشک، خون از دیدهٔ «ترکی» روان کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ظلم و ستمی که بر اهل بیت پیامبر، به ویژه سید الشهدا حسین (ع) در واقعه عاشورا رفته است، میپردازد. شاعر به ظلم یزید و دشمنان حسین اشاره میکند که چگونه او و یارانش را از خانههایشان آواره کردند و در کربلا با شور و شوق به جنگ با آنها آمدند. در این شعر، به جهنمگونگی سرنوشت حسین و یارانش، و همچنین به بیرحمیهایی که به آنها روا داشته شد، اشاره شده است. شاعر از خونریزیها، آوارگی اهل بیت و بیاحترامی به شخصیتهای مقدس میگوید و در نهایت، به غم و اندوهی که بر دل خانواده پیامبر نشسته، اشاره میکند. این شعر تجلیگر فاجعهای است که در کربلا به وقوع پیوست و مظلومیت اهل بیت پیامبر را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای آسمان، ویرانهای برپا کردهای! ظلمهایی که در این جهان به وجود آوردی را ببین. ای ظالم، هر چه در دل خواستی، همان را انجام دادی.
هوش مصنوعی: حسین، آن نور الهی، در کربلا به دعوت دشمنانش آمد و آنها او را از خانه و کاشانهاش بیرون کردند.
هوش مصنوعی: از ابتدا در عراق، آن پادشاه حجازی را با شور و نوای فراوان به میدان آوردی و با صدای مخالفانش مواجه شدی.
هوش مصنوعی: بعد از آن، آب را برای اهل بیت او مسدود کردی و آسمان، چهرهات را تیره کرد و به مهمانها احترام نذاشتی.
هوش مصنوعی: حسین، که در خون خود غلتیده است، باعث شد که یزید، که در بیرحمی مشهور است، از کشتن او خوشحال شود.
هوش مصنوعی: تو بدن او را در زمین کربلا انداختی و سرش را در تنور خانه خولی پنهان کردی.
هوش مصنوعی: در میان ظرف طلایی، نوری درخشان وجود دارد که لبانش به خاطر ضربهای از چوب درخت خیزران، زخمی شدهاند.
هوش مصنوعی: به زمین انداختی سرو قامت زیبای اکبر را، و تن او را چون یاسمن سفید، با خونش مانند ارغوان رنگین کردی.
هوش مصنوعی: تو با خضاب کردن دست و پای قاسم از خون، بهار شادی او را به دشت خون تبدیل کردی و او را در خزان غم فرو بردی.
هوش مصنوعی: با تیر و کمان حرمله، از راه کینه، گلوی کودک نازنین و زبان شیرین او را هدف قرار دادی.
هوش مصنوعی: تویی که در کربلا با داغ جوانان و زیبایی آنها، گیسوی زینب را پریشان کردی و قامت او را مانند کمان خم کردهای.
هوش مصنوعی: شما به راه کینه، خانواده آل طاها را آسیب زدید و آتش به حریم آل یاسین انداختید و آن را به دست خائنان سپردید.
هوش مصنوعی: از ناله و فریاد اهل بیت پیامبر در دشت کربلا، صدای گرفتار و غمگین آنها به وضوح شنیده میشود و حالتی شبیه به روز قیامت را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: تو اهل بیت میربطحا را بر شتران نشانیدی و با چشمانی اشکبار، آنها را به سمت شام روانه کردی.
هوش مصنوعی: ای آسمان! تو با ظلمهایی که به خانواده پیامبر کردی، به جای قطرههای اشک، خون از چشمان «ترکی» جاری ساختی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا سروی که سوسن را ز سنبل سایبان کردی
ز بوی سوسن و سنبل جهان پر مشگ و بان کردی
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
یکی را دل شکن کردی یکی را دل گران کردی
[...]
نگارا تا تو از سنبل تراز ارغوان کردی
رخ چون ارغوان من برنگ زعفران کردی
ز مشک روی من کافور پیدا گشت از آن حسرت
که تو کافور روی خود مشک اندر نهان کردی
چون ماه آسمان تا روی تو خرمن زد از عنبر
[...]
جبین را صندل اندود از چه ای ابرو کمان کردی؟
چرا در صبح کاذب صبح صادق را نهان کردی؟
نرفت از جا به اشک و آه، مشت استخوان من
چو شمعم بارهها در آب و آتش امتحان کردی
خدا کیفیت جام نگاهت را بیفزاید
[...]
به غیر آن ماه را بیمهر با من مهربان کردی
خلاف عادت خودکردنی ای آسمان کردی
نهادی داغ هجرم بر دل و از دیده ام رفتی
دلم را خون چکان و دیده ام را خونفشان کردی
مشو از حرف بدگو بدگمان وز در مران ما را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.