شمارهٔ ۴۱۷
بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه
اینست آن شبی که به است از هزار ماه
بی روی تو هزار مصیبت کشیده ایم
گر زانکه روی وا نکنی وا مصیبتاه
آن کس که راه بر من بی صبر و دین زده ست
سرویست خوشخرام و سواریست کج کلاه
هست این همه کنایت و روپوش بلکه زد
راه من آن که در دل و جانهاست کرده راه
آن شاه دلنواز که هرجا نموده روی
ذلت له الوجوه وخرت له الجباه
دل را به هر دو کون جز او نیست مقصدی
روحی فداء مقصد قلبی و مبتغاه
جامی مگو که غرق گناهم ز آب می
کین آب شست از دل من ظلمت گناه
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...