به ساعد تا نهاد آن سیمبر داغ
دلی دارم ز دستش داغ بر داغ
به تن تا دیده ام کو داغها سوخت
بود صد داغ بر جانم ز هر داغ
به داغ خویش سوزد دیگران را
نباشد عاشقان را زین بتر داغ
ز داغ شوق و سوز فرقت اوست
اگر زخم است بر جانم و گر داغ
مرا از داغ او روی بهی نیست
ز بس دارم به روی یکدیگر داغ
ز داغش بر دلم دیرینه ریشیست
که نبود سودمند آن را مگر داغ
چو جامی داغی از وی بر جگر خواست
به بیداغی نهادش بر جگر داغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلیخا داشت از دل بر جگر داغ
ز نومیدی فزودش داغ بر داغ
تعالی الله، چسان بودش جگر داغ
که نو می شد ز داغش داغ بر داغ
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.