گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

آنان که دست رد به رخ ما نهاده‌اند

بر ما زبان طعن و ملامت گشاده‌اند

ظاهر شود چو پرده برافتد ز روی کار

کایشان نه داد مردی و انصاف داده‌اند

عزم سفر به عالم دل کرده‌اند لیک

در ره فتاده بلکه ز ره اوفتاده‌اند

اول چو سیل رفته خروشان و کف‌زنان

و آخر میان راه چو ریگ ایستاده‌اند

اعیان عالمند ولی کور باطنند

بر شکل آدمند ولی دیوزاده‌اند

در عرصه عمی و جهالت دو اسپه‌اند

در شاهراه دانش و بینش پیاده‌اند

جامی ز جام حسن بتان باده خور چه باک

گر منکران نه واقف ازین جام و باده‌اند