شمارهٔ ۱۴۶
آنان که دست رد به رخ ما نهاده اند
برما زبان طعن و ملامت گشاده اند
ظاهر شود چو پرده برافتد ز روی کار
کایشان نه داد مردی و انصاف داده اند
عزم سفر به عالم دل کرده اند لیک
در ره فتاده بلکه ز ره اوفتاده اند
اول چو سیل رفته خروشان و کف زنان
و آخر میان راه چو ریگ ایستاده اند
اعیان عالمند ولی کور باطنند
برشکل آدمند ولی دیوزاده اند
در عرصه عمی و جهالت دو اسپه اند
در شاهراه دانش و بینش پیاده اند
جامی ز جام حسن بتان باده خور چه باک
گر منکران نه واقف ازین جام و باده اند
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...