دنیا که گرفت در دل و جان جایت
هان تا به بخیلی نکند رسوایت
آن را به کسی ده که بگیرد دستت
یا پیش سگی نه که نگیرد پایت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دنیا که گرفت در دل و جان جایت
هان تا به بخیلی نکند رسوایت
آن را به کسی ده که بگیرد دستت
یا پیش سگی نه که نگیرد پایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد بخیلی و خودخواهی میپردازد و تاکید میکند که باید داراییها و نعمتها را به کسانی بدهیم که میتوانند از ما حمایت کنند و در سختیها کنارمان باشند، نه به افرادی که تنها به منافع خود فکر میکنند.
هوش مصنوعی: اگر دنیا به دل و جانت جای گرفته، مواظب باش که بخیالت آثار بدی بر جای نگذارد و تو را رسوا نکند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کمک و حمایت خود را به کسی تقدیم کن که ارزش آن را بداند و در مواقع نیاز کنار تو باشد، نه به کسانی که قادر به ارزشگذاری یا حمایت از تو نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی زلف عبیر بیز عنبر سایت
از طرف بناگوش سمن سیمایت
در پای تو افتاد و بزاری میگفت
سر تا پایم فدای سر تا پایت
اول ز پی وصال روح افزایت
بگرفته بدم پای بلور آسایت
اکنون که خبر شنیدم از هر جایت
گردست رسد مرا ببوسم پایت
ای رأی سفر کرده فغان از رایت
خود بی تو چگونه دید بتوان جایت
از دیده کنم رکاب هجر افزایت
تا مردمکش همی پرستد پایت
زین رفتن جان ربای درد افزایت
چون سازم و چون کنم پشیمان رایت
برخیزم و در وداع هجر آرایت
بندی سازم ز دست خود بر پایت
چون شانه و سنگ اگر پذیرد رایت
تا فرمائی به لعل گوهرزایت
دستی به صد انگشت زنم در زلفت
بوسی به هزار لب نهم بر پایت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.