شمارهٔ ۲۴۴
دانی که چیست بر رخم این اشک لاله گون
عشقت چکاند از دل من قطره های خون
خون دلم ز آتش توست آمده به جوش
آتش چو تیز گشت ز سر می رود برون
آتش ز آب کشته شود وین عجب کز اشک
هر لحظه زنده تر شودم آتش درون
چشم من از خیال لبت اشکریز هست
پر می صراحیی که فتاده ست سرنگون
هم آدمی فریفته توست هو پری
زین لعل پر فسانه وزین چشم پر فسون
گر عاجزم به دست رقیب تو دور نیست
شیر فلک سگان درت را بود زبون
جامی نظر به عارض و خط تو دوخته ست
کز آب و سبزه نور بصر می شود فزون
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...