گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی

چون سالکان ز سیر مقاماتش آگهی

آزرده ای که ناله جانسوز می کند

هر جا ز پای تا سرش انگشت می نهی

سوراخ ها به سینه نی بهر آن کنند

تا دمبدم ز ناله دل خود کند تهی

خفته ز بانگ می جهد از جا تو مرده ای

گر در سماع بانگ نی از جا نمی جهی

دمساز نی شدم که بنالم چو شد بلند

آهنگ ناله ام دم نی کرد کوتهی

خودرسته نی که رست ز خود زان همی زند

این راه بی خودی که تو یکدم ز خود رهی

جامی ز ناله دل افگار خود مگر

آگه نیی که ناله نی شرح می دهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode