نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی
چون سالکان ز سیر مقاماتش آگهی
آزرده ای که ناله جانسوز می کند
هر جا ز پای تا سرش انگشت می نهی
سوراخ ها به سینه نی بهر آن کنند
تا دمبدم ز ناله دل خود کند تهی
خفته ز بانگ می جهد از جا تو مرده ای
گر در سماع بانگ نی از جا نمی جهی
دمساز نی شدم که بنالم چو شد بلند
آهنگ ناله ام دم نی کرد کوتهی
خودرسته نی که رست ز خود زان همی زند
این راه بی خودی که تو یکدم ز خود رهی
جامی ز ناله دل افگار خود مگر
آگه نیی که ناله نی شرح می دهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره نی (نیبانگ) است که همدمی خالی از خود شده و با نالههای جانسوزش درد و اندوهش را به نمایش میگذارد. نی نماد دلتنگی و دوری از خویشتن است و هر زمان که به گوش میرسد، حس رنج و فقدان را منتقل میکند. شاعر به بیان احساسات عمیق و ارتباط روحیاش با نی میپردازد و اشاره میکند که نی از خود رسته و در کمال بیخود بودن، نالهها و آهنگهای دردناک را به وجود میآورد. در نهایت، نالههای نی شرحی از دل افگار است و بیانگر حالتی از بیقراری و جدایی عمیق است.
هوش مصنوعی: نی، مونس و همدمی است که از خود بیخبر شده و همانند سالکانی است که به مراحل سیر و سلوک آگاهاند.
هوش مصنوعی: خود را ناراحت کردهای که همیشه ناله و زاریاش به گوش میرسد، و هر جا که میروی، احساس درد و غم او را میچشی.
هوش مصنوعی: سوراخهایی که روی نی ایجاد میشوند، برای این هستند که با کشیدن هوای روی آن، هر لحظه بتوانند صدای دل را با نالهای خالی کنند.
هوش مصنوعی: اگر صدای ساز به گوش برسد، حتی کسی که خواب است نیز از جا میپرد. پس اگر تو در حال رقص و شادی نیستی، به این معنی است که مظهر زندگی در تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من به گونهای شدم که بخواهم با نی ناله کنم و آوازم بلند شده است، اما دمم نمیکشد و صدایم را کوتاه نمیکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر کسی نمیتواند به آسانی از خود رهایی یابد. در واقع، فردی که در مسیر آزادی از خود گام برمیدارد، دچار اشتباه میشود و در واقع هنوز در جستجوی خود است. در اینجا تاکید بر این است که رهایی واقعی نیازمند تلاش و شناخت عمیقتر است.
هوش مصنوعی: آیا از غم و اندوه دل خود باخبر نیستی که با نالههای خود داستانی را بیان میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گشته یادگار ز کردار تو شهی
دیدار تو مبارک و گفتار تو بهی
از هر بهی بهی تو و بر هر سری سری
از هر مهی مهی تو و بر هر شهی شهی
یا دادنست و یا ستدن کار تو مدام
[...]
ای انوری تویی که به فضل و هنر سزند
احرار روزگار و افاضل ترا رهی
بودند در قدیم امیران و شاعران
واکنون شدت مسلم بر شاعران شهی
هستت خبر که هستم دور از تو ناتوان
[...]
ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی
وی پاکشیده از ره کو شرط همرهی
مغز جهان تویی تو و باقی همه حشیش
کی یابد آدمی ز حشیشات فربهی
هر شهر کو خراب شد و زیر او زبر
[...]
ای پیک پی خجسته نسیم سحرگهی
لطفی کن از برای دل خسته رهی
بگذر بدانجناب که از لطف صاحبش
یا بی نشان خلد چو در وی قدم نهی
یعنی جناب حضرت شاهی که می نهد
[...]
ای پیک عاشقان اگر از حالم آگهی
روشن بگو حکایت آن ماه خرگهی
بگذر ز بوستان نعیم و ریاض خلد
ما را ز دوستان قدیم آور آگهی
وقت سحر که باد صبا بوی جان دهد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.