وای من وای من ز عشق تو وای
من جوی الحب من یحن سوای
شد شب تار روز منتظران
همچو مه یک شبی به بام برآی
جان درآمد به محمل تو روان
چو برآمد ز دور بانگ درای
تا به پایم خلید خار رهت
می برد دیده رشکم از کف پای
شد پر از خون دل چو خانه چشم
خانه من ز چشم خون پالای
جانم از گریه های تلخ بسوخت
لب شیرین به خنده ای بگشای
جای جامی حریم کوی وفاست
به جفای تو کی رود از جای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساس عمیق عشق و longing (دلتنگی) سخن میگوید. شاعر از درد و رنجی که به خاطر عشق خود متحمل میشود میگوید و انتظارش را برای دیدن معشوق توصیف میکند. شبهای طولانی و تاریکی که بر او گذشته، حالتی را ایجاد کرده که تنها در انتظار یک نگاه از سوی محبوبش است. او به شدت دلتنگ است و اشکهایش نشانهی این دلتنگی و عشق عمیق اوست. همچنین، جایی برای شادی و آرامش در عشق وجود دارد که در مقابل جفای محبوبش قرار دارد.
هوش مصنوعی: آه و فریاد من از عشق تو، آیا کسی در جستجوی عشق میتواند پیدا شود جز من؟
هوش مصنوعی: شب تار و تاریکی برای منتظران به مانند ماهی است که در یک شب خاص بر بام میتابد و روشنایی میبخشد.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر تو به شدت ناراحت و نگران است، همانطور که وقتی صدای در را میشنوم، از دور جانم به تکاپو میافتد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که خارهای راهت به پای من فرو میروند، چشمانم به خاطر حسادت به کف پای تو مینگرند.
هوش مصنوعی: چشمهای من پر از اشک و اندوه شدهاند، به طوری که مانند خانهای از خون دل پر شدهاند.
هوش مصنوعی: جان من از اشکهای تلخ به آتش درآمده است، لب شیرینت را به یک خنده باز کن.
هوش مصنوعی: محل استراحت و آرامش در کوی محبت و وفاداری است، پس با بدرفتاری تو، این مکان هرگز ترک نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای
مژده ها داردت ز نصرت و فتح
شاد باش و به عز و ناز گرای
ای بر اطراف مملکت برده
[...]
ای همایون بنای آهو پای
آهویی نانهاده در تو خدای
ایمن از مکر و قصد یکدیگر
در تو شیران و آهوان سرای
سقف تو چون فلک نگارپذیر
[...]
هست گویی به حکم بار خدای
آفتاب اندر این خجسته سرای
آفتابی که دید در گیتی
بر نهاده کلاه و بسته قبای
سایهٔ ایزدست شاه جهان
[...]
بیش از این در میان چاه مپای
دست بر حبل زن، زچاه برآی
بس مبارک بود چو فر همای
اول کارها به نام خدای
ذوالجلالی که پیک درگهش اند
ماه و خورشید آسمان فرسای
آنکه اندر خزان قدرت اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.