نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای
به کوی دوست گذر مشکبیز و غالیه سای
ز گرد ره چو بر آن خاک در زنی نفسی
پس از اجازت دربان زمین ببوس و درآی
ببند دست به خدمت و گر مجال شود
به عرض حال من بی زبان زبان بگشای
نمودمت تن چون موی خویش ضعف مرا
به آن میان چو مو مو به موی بازنمای
چو در خرام نهد پای بر زمین برسان
تضرع رخ زردم به خاک آن کف پای
ز ناله های منش یاد ده به بزم طرب
چو مطربان خوش الحان شوند نغمه سرای
ز حال جامی اگر پرسدت بگو اینک
نوشته نامه ای از آب چشم خون پالای
ز بس که کاست اگر خوانیش تواند ساخت
درون نامه میان حروف خود را جای
پی دعای تو هر دم کشد بر رشته نظم
جواهر سخن از بحر طبع گوهرزای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش نسیم صبح میپردازد که روح و زندگی را به ارمغان میآورد. شاعر از نسیم میخواهد که به کوی دوست (محبوب) عبور کند و در صورتی که مجالی پیدا کرد، حال او را به زبان بیاورد. او بیان میکند که ضعف خود را چون مویش به نسیم نشان میدهد و از او میخواهد تا با پایش، ناله و تضرع او را به زمین بزند. همچنین، به نسیم سفارش میکند که حالش را به جشن و طرب منتقل کند و از چشمهایش نامهای پر از اشک و درد را بگوید. در ادامه، شاعر به دعا و خواستههایش اشاره میکند و بیان میکند که جواهر سخن را از دل حقیقتها به دست میآورد.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، تو که روح را تازه و جان را تقویت میکنی، به کوی محبوب بگذر و بویی از مشک و عطر خوشی را با خود بیاور.
هوش مصنوعی: وقتی به آن خاک رسیدی، یک نفس بکش و سپس با اجازهی نگهبان، زمین را ببوس و وارد شو.
هوش مصنوعی: اگر فرصت داشتی و توانستی، کمک کن و اگر امکانش بود، موضوع زندگی و احوالات من را بدون اینکه خودم چیزی بگویم، در میان بگذار.
هوش مصنوعی: من زیبایی تن را مانند موی خودت به نمایش گذاشتم و ضعف من در آن میان مانند مویی است که به دیگری نشان داده میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که او با نرمی و زیبایی پا بر زمین میگذارد، من با زاری و خضوع، چهره زرد و بیرمقم را به پای او میسایم.
هوش مصنوعی: از دلتنگیها و اندوههای من بیاموز، تا در مجالس شادی و خوشی همچون نوازندگان ماهر، نغمهها و آهنگهای زیبایی سر دهیم.
هوش مصنوعی: اگر از حال جام بپرسید، بگو که اینجا نامهای نوشته شده است که از اشکهای خونین من جاری شده است.
هوش مصنوعی: به دلیل تأثیر زیادی که بر نوشتهها دارد، میتواند پیامهای مهمی را در دل حروف و کلمات خود جای دهد.
هوش مصنوعی: به خاطر دعا و آرزوهای تو، هر لحظه الهامهای زیبا و ارزشمندی از طبیعت خلاق به من میرسد و کلامی شاعرانه را به وجود میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای
و آن کجا بگوارید ناگوار شدهست
و آن کجا نگزایست گشت زود گزای
چو آفرید بتا روی تو ز دوده خدای
مجوی فتنه و روی ز دوده را مزدای
بعارض تو آن گرد مشک سوده بسست
بچشم سرمه مکن ، خلق را بلا منمای
بلای تافته جعدت بسست بر دل خلق
[...]
همی سراید چنگ آن نگار چنگسرای
نبید باید و خالی ز گفتگوی سرای
غذای روح سماعست و آن شخص نبید
خوشا نبید کهن با سماع طبع گشای
نبید تلخ و سماع حزین و روی نکو
[...]
دلم بدیگر جای و تنم بدیگر جای
تنم بغربت و دل با تو مانده اندر وای
بلای تن ز دلم هست کاشکی همه سال
تنم بنزد تو بودی و دل بدیگر جای
دعا کنم بخدای جهان همه شب و روز
[...]
به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای
دو پای دارم چار دگر بباید از آنک
به هفت کشور نتوان رسید بیشش پای
چنان زندگانی کن ای نیک رای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.