مرغ جان کردی هوای دانه های خال او
گر نبستی رشته لاغر تن من بال او
گر به قصد جان فرستد قاصد آن مقصود دل
دل کند فرسنگها جان بر کف استقبال او
بس که بر دل خامه بار غم نهاد از شرح هجر
شد خمیده همچو نون در نامه لام و دال او
خون کنم دل را و مالم در رکاب او ز چشم
تا چو پای اندر رکاب آرد شود پامال او
رویش ار بیند فرشته گر کشد صد بی گناه
یک گنه ننویسد اندر نامه اعمال او
صوفی دل حالها کرده ست دوش از ذکر دوست
سینه ام چون خرقه چاک اینک گواه حال او
وصل جویان جامی و طعن رقیبان از قفا
در به در درویش و غوغای سگان دنبال او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و عشق معنوی پرداخته است. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و میگوید که دل او تحت تأثیر غم و هجران خمیده شده است. او از جان خودش در راه عشق و دیدار معشوق آماده است و این عشق را فراتر از هر خطایی وصف میکند. همچنین، در ادامه به روحانیت و حال صوفیانی اشاره میکند که از یاد خدا و عشق الهی غافل نیستند و در جستجوی وصل معشوق هستند. در این شعر، تلاش و longing برای وصال معشوق به تصویر کشیده شده و از زیباییهای عشق روایت میشود.
هوش مصنوعی: پرندهای از عشق و آرزو در پی دانههای سیاه چشمان اوست. اگر نتوانسته بودی رابطهی ضعیف تن من را با او محکم کنی، او به پرواز در میآمد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با هدف جان دادن پیامبری برای دلش بفرستد، دل باید به استقبال او برود و حتی اگر فاصلهها هم زیاد باشد، جانش را در کف دست بگیرد.
هوش مصنوعی: قلم چنان بار غم را بر دل خود حس کرده که به خاطر درد فراق، مانند حرف نون در خط، خمیده و غمگین شده است.
هوش مصنوعی: به قلبم درد میزنم و مال و اموالم را در خدمت او قرار میدهم، تا وقتی که او قدم به میدان بگذارد، همه چیز تحت تأثیر او قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر فرشتهای چهره او را ببیند، حتی اگر صد نفر بیگناه را از بین ببرد، یک گناه را در نامه اعمال او ثبت نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: دیروز صوفی دل خود را با یاد محبوب شاد کرد، سینهام مانند خرقهای پاره شده، اکنون نشانهای از حال اوست.
هوش مصنوعی: محبت و وصال کسانی که به دنبال معشوق هستند، گاهی با حسادت و زخم زبان رقیبان همراه است. در این حال، درویش در پی وصال محبوب خود به هر سو میرود و در این مسیر، مشکلات و سر و صداهای دیگران را تحمل میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل چو دید آن شکرینلبها و مشکینخال او
میشود دیوانه چون من آه و مسکین حال او
می خرامید آن نگار و در پیش می شد رقیب
خوش بود عمر ای دریغا مرگ در دنبال او
هر که را شد دل اسیر زلف مه رویی دگر
[...]
آنکه رفت امروز و صد دل میرود دنبال او
کاش فردا جان برون آید به استقبال او
بس که همچون سایه خواهم خویش را پامال او
هر کجا او میرود من میروم دنبال او
وه! چه خوش جا کرده است آن خال مشکین بر رخش
[...]
بومی آمد نامهٔ عنوان سیه بر بال او
نامهای بتر ز روی نامبارک فال او
خانه شهری سیه گردد ز بال افشانیش
بر که خواهد سایه افکندن بدا احوال او
هر گه این بوم آمد و بر طرف بامش پر گشاد
[...]
دلنشین افتاده است از بس که خط و خال او
ریشه در آیینه چون جوهر کند تمثال او
حیرت آن روی آتشناک مهر لب شده است
ورنه صد فریاد دارد هر سپند خال او
صورت دیوار می آید به جان بی نفس
[...]
آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او
همچو نقش پا دلم افتاده از دنبال او
از سر خود هر که در راه طلب برداشت دست
چون دو نقش پا دو عالم ماند در دنبال او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.