گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

شبی چون مه نمودی روی نیکو

برآمد نعره از انجم که ما هو

رمد آهو ز مردم با تک تیز

درین شیوه تو بگذشتی ز آهو

برت هست آیتی در لطف و رخ نیز

گه از برخوانم این آیت که از رو

سرشکم خواهد از زانو گذشتن

ز شوقت چند گریم سر به زانو

دو چشم تو عجایب جادوانند

ندیدم همچو آن دو هیچ جادو

همه صاحبدلان را ذوق کعبه

من بی دین و دل را ذوق آن کو

تنت در خرقه گر گم گشت جامی

چه شد کم گیر ازین پشمینه یک مو