گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف
مطرب زد این ترانه که می نوش لاتخف
خالی ز دوستی نبود هیچ پوستی
بر صدق این سخن گواهند چنگ و دف
آیا بود که صف نعالی به ما رسد
چون بر بساط وصل زنند اهل قرب صف
بشناس قدر خویش که پاکیزه تر ز تو
دری نداد پرورش این آبگون صدف
پای تو بر زمین اثر لطف و رحمت است
آن را که دیده فرش رهت شد زهی شرف
عمر تو گنج و هر نفس از وی یکی گهر
گنجی چنین نفیس مکن رایگان تلف
جامی چنین که می کشد از دل خدنگ آه
خواهد رسید عاقبت الامر بر هدف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، شاعر به موضوع توبه و دل کندن از مینوشی اشاره میکند. او با اشاره به یک آواز از مطرب، به این نکته میپردازد که زندگی بدون دوستی و محبت بیمعنا است. شاعر از اهمیت خودآگاهی و شناخت ارزشهای وجودی سخن میگوید و تأکید میکند که عمر و هر نفس انسان باید به بهترین شکل استفاده شود، زیرا هر لحظه قیمتی است. او با ناامیدی از از دست دادن زمان و فرصتهای زندگی، بر اهمیت زندگی هوشیارانه و هدفمند تأکید میکند. در نهایت، شاعر با امید به رسیدن به نتیجه مطلوب، از قدرت و رحمت الهی نیز سخن میراند.
هوش مصنوعی: گفتم که میخواهم توبه کنم و دیگر به نوشیدنیهای الکلی نزدیک نشوم، اما نوازنده با این ترانه مرا ترغیب کرد که نگران نباشم و به نوشیدن ادامه دهم.
هوش مصنوعی: هیچ پوستی وجود ندارد که از دوستی خالی باشد؛ و سازهای چنگ و دف شاهدی بر حقیقت این سخن هستند.
هوش مصنوعی: آیا امکان دارد که ما نیز به جمع کسانی که به مقام قرب و نزدیکی خداوند رسیدهاند، پیوسته و از نعمتهای آنها بهرهمند شویم؟
هوش مصنوعی: خودت را بشناس و ارزش وجودیات را درک کن، چرا که از تو، هیچ چیز پاکیزهتر وجود ندارد و این دریا به زیبایی و لطافت، تو را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: پای تو بر روی زمین نشانهای از لطف و رحمت است. هر کس که این را ببیند، فرش را زیر قدمهای تو میبیند و به تو افتخار میکند.
هوش مصنوعی: عمر تو مانند یک گنج باارزش است و هر نفس که میکشی، مانند یک جواهر قیمتی است. پس آنها را بیهوده هدر نده.
هوش مصنوعی: چنین مینوشد که از دلش تیر ناامیدی را رها کند، اما در نهایت به هدفش خواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی همی گذشتم جُزوی غزل به کف
دیدم یکی غزالِ خرامان میان صف
با همرهان خویش به نخّاس خانه رفت
نخاس باز کرد یکایک در غُرَف
شاعر میان شارع و طرفه به غرفه بر
[...]
ای اوج چرخ قصر معالیت را شرف
اسلام و دین گرفته به تو نصرت و شرف
بر خاتم شرف نسب پاک تو نگین
واندر جهان ز خاتم پیغمبران خلف
نام تو نعت صورت و فعل تو آمدست
[...]
کرد از جهان رحیل جهانی همه شرف
ای مملکت علی الله و ای فلک لاسلف
چون اسب رقعه دو سپهر پیاده رو
فرزین ملک را بر بود از میان صف
اختر فشان ز دیده سحابی بمن رسید
[...]
افکند بحر عشق صدف چون به هر طرف
گوهرشناس بهر گهر نشکند صدف
ای ناوک بلای ترا سینه ها هدف
در یتیم عشق ترا جان ما صدف
در راه اشتیاق تو ای کعبه مراد
هر دم هزار قافله دل شده تلف
عالم پر از تجلی حسن و تو وانگهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.