کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد چراغ
باید امشب پایه خود را نگه دارد چراغ
می رود با آه آتشاک دل در زلف تو
همچو آن رهرو که در شب پیش ره دارد چراغ
شمع رخسار تو را گیرد به دعوی در زبان
در زبان افتاده آتش زین گنه دارد چراغ
از شکاف سینه بر دل می فتد زان رخ فروغ
خانه ویران بلی از نور مه دارد چراغ
ساقی ما رخ نمود ای شمع بنشین گوشه ای
زانکه این بزم از فروغ صبحگه دارد چراغ
وقت پیر رهبر ما خوش که در شبهای تار
از می روشن به کنج خانقه دارد چراغ
شعلههای آه جامی نیست جز ایام هجر
هرکس آری بهر شبهای سیه دارد چراغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی امید و روشنی در شرایط تاریکی است. شاعر به زیبایی و نور چهرهی محبوب اشاره میکند و میگوید که عشق و شوق او همچون چراغی در دل شب میتابد. او به تحولات عشق میپردازد و به اهمیت نگهداشتن این نور در دل در هنگام بروز مشکلات و غمها اشاره میکند. با تصاویری از خاموشی و ویرانی، شاعر به روشنی و گرمایی که عشق میتواند به ارمغان بیاورد، تأکید میکند. در اواخر، اشاره به می و بزم و شبهای تار میشود که باز هم نماد امید و روشنایی است.
هوش مصنوعی: کسی که همچون ماه زیبایی و جلوهای دارد، باید به خوبی از خود مراقبت کند و در این شب خاص، مانند چراغی روشن بماند تا خطرات و مشکلات را پشت سر بگذارد.
هوش مصنوعی: دل شاد و غمگین من با حسرت و اندوه به زلف تو مینگرد، همانطور که رهگذری در تاریکی شب با چراغی در دستش راه را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو مانند شمعی است که درگیر ادعاهاست، و زبانها از شدت عشق به آتش افتادهاند. به خاطر این گناه، چراغ روشن شده است.
هوش مصنوعی: دریچهای از سینه انسان باز میشود که نور زیبای چهرهاش به دل او میتابد و همچنان که یک خانه خراب میتواند روشنایی داشته باشد، دل او نیز از نور ماه روشن است.
هوش مصنوعی: ساقی ما جلوهای از خود نشان داد، ای شمع، در گوشهای بنشین زیرا این مهمانی به نور صبحی همچون چراغ روشن است.
هوش مصنوعی: زمانی که پیر و بزرگوار ما در شبهای تاریک وجود دارد، او با یک چراغ روشن در کنج خانقاه، راه را برای ما روشن میکند.
هوش مصنوعی: شعلههای دل، همانند یک جام نیستند بلکه به یاد ایام جداییاند. هر کس به راستی در شبهای تیره و تار، چراغی برای روشنایی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد چراغ
چیست این سوزی که شبهای سیه دارد چراغ
رشتهٔ جان سوزدم هر شب ز غیرت گر چه رو
من چنین محروم و در بزم تو ره دارد چراغ
تا خبر از وصل آن خورشید یابد جان دهد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.