هلال عید جستن کار عام است
هلال عید خاصان دور جام است
بیا ساقی که امشب توبه ما
ز می چون روزه فردا حرام است
برافراز آتشی دیگر ز باده
که دیگ ما ز روزه نیم خام است
ز روزه رخنه شد ایام عیشم
خوشا رندی که عیش او مدام است
ز بس بیهوشی و مستی نداند
که ماه روزه در عالم کدام است
کرم کن یک دو جام دیگرم ده
که از من تا به مستی یک دو گام است
به میخانه چو خاک افتاده جامی
به بوی جرعه جام کرام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عید و شادی و مهمانی میپردازد. شاعر میگوید که در عید، همه در حال جشن و شادی هستند، اما برخی خاصان هم بیشتر به مینوشند و شادابتر به نظر میرسند. او از ساقی میخواهد که برایش شراب بیاورد، زیرا در شب عید روزهداری حرام است و وقت لذت بردن و خوشگذرانی است. شاعر بر این باور است که روزه باعث شده تا روزهای عیش و شادیاش محدود شود و به شادی و مستی اشاره میکند که برخی افراد آن را نمیشناسند. او درخواست میکند که چند جام دیگر به او داده شود تا بتواند همچنان به مستی و شادابی ادامه دهد. در نهایت به بوی خوش شراب و لذت آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دریافتن شکل هلال ماه عید برای عموم مردم امری عادی و معمولی است، اما برای افراد خاص و ویژه، این مسئله به نوعی جشن و مراسم خاص تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، چون امشب تصمیم ما این است که به خاطر شراب نوشیدن توبه کنیم، مثل روزهای که فردا خوردن در آن ممنوع است.
هوش مصنوعی: توجهی به گذشته نکن و جلو برو. حالا زمان آن رسیده که دوباره شادی و خوشی را تجربه کنیم، زیرا ما هنوز از روزه داری و محدودیتها بیرون نیامدهایم و به آرامش و خوشی نیاز داریم.
هوش مصنوعی: از زمانی که به روزه دارم، لذتهایم کم شده است. خوشا به حال آن رند که همیشه در نعمت و خوشگذرانی است.
هوش مصنوعی: از شدت بیهوشی و مستی، نمیداند که ماه روزه در کدام یک از روزهای سال است.
هوش مصنوعی: لطفاً یک یا دو لیوان دیگر به من بده تا از حالتی که هستم به حالت مستی نزدیکتر شوم.
هوش مصنوعی: به میخانه که میروی، مثل خاکی که بر زمین افتاده، جامی هست که بوی خوب و دلپذیر آن به مشام میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر دل دلبر و دلبر کدام است؟
وگر دلبر دل و دل را چه نام است؟
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندونم دل که و دلبر کدام است
دلیل آن کآفتاب خاص و عام است
که شمسالدین و الدنیاش نام است
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
[...]
مدامم ده، که ایامم مدام است
شکار عیش را، ایام دام است
بیاور باده ئی، کز وی دو قطره
خرابی دو عالم را تمام است
چه در بند حریفی، باده را باش
[...]
تو سلطانی و خورشیدت غلام است
نظر جز بر چنین صورت حرام است
ورای حسن در روی تو چیزیست
نمیداند کسی کان را چه نام است
اگر جان را بهشتی در جهان هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.