گنجور

 
جامی

هلال عید جستن کار عام است

هلال عید خاصان دور جام است

بیا ساقی که امشب توبه ما

ز می چون روزه فردا حرام است

برافراز آتشی دیگر ز باده

که دیگ ما ز روزه نیم خام است

ز روزه رخنه شد ایام عیشم

خوشا رندی که عیش او مدام است

ز بس بیهوشی و مستی نداند

که ماه روزه در عالم کدام است

کرم کن یک دو جام دیگرم ده

که از من تا به مستی یک دو گام است

به میخانه چو خاک افتاده جامی

به بوی جرعه جام کرام است

 
 
 
باباطاهر

اگر دل دلبر و دلبر کدام است؟

وگر دلبر دل و دل را چه نام است؟

دل و دلبر بهم آمیته وینم

ندونم دل که و دلبر کدام است

عطار

ره میخانه و مسجد کدام است

که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد گذارندم که رند است

نه در میخانه کین خمار خام است

میان مسجد و میخانه راهی است

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۵ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اثیر اخسیکتی

مدامم ده، که ایامم مدام است

شکار عیش را، ایام دام است

بیاور باده ئی، کز وی دو قطره

خرابی دو عالم را تمام است

چه در بند حریفی، باده را باش

[...]

همام تبریزی

تو سلطانی و خورشیدت غلام است

نظر جز بر چنین صورت حرام است

ورای حسن در روی تو چیزی‌ست

نمی‌داند کسی کان را چه نام است

اگر جان را بهشتی در جهان هست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه