پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت
موی سفید کردم جاروب آستانت
ای از هلال ابرو بر آفتاب تابان
مشکین کمان کشیده من چون کشم کمانت
کم زن گره میان را بر قصد من که ترسم
تاب گره نیارد از نازکی میانت
لعل تو جان و من هم دارم رمیده جانی
بنشین دمی که بادا جانم فدای جانت
سودم جبین به راهت گفتی مجو زیانم
یارب خدا ببخشد صبری برین زیانت
من کیستم که چینم برگی ز گلبن تو
کاشم خلد به سینه خاری ز بوستانت
یک بوسه وعده کردی لعل لبت ضمان شد
خود لطف کن وگرنه بستانم از ضمانت
خوی پاک کن خدا را از رخ که شست ما را
لوح صبوری از دل رخسار خوی چکانت
دشنامی از زبانت باشد مراد جامی
یا از زبان آن کس کو گوید از زبانت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلدادگی خود سخن میگوید و به معشوقهاش نگاهی عمیق و احساسی دارد. او به زیباییهای معشوق و اثر آن بر خود اشاره میکند و به حسرت و آرزوهایش در راه رسیدن به او پرداخته است. شاعر نگران و مضطرب است که مبادا گرهی در مسیر عشق او پیش آید و از نازکی و لطافت معشوق مینالد. او همچنین از صبر و استقامت خود در برابر دردهای ناشی از محبت میگوید و به این مسئله اشاره میکند که عشقش او را به عذاب میاندازد، اما تمایل دارد تا در کنار معشوقش بماند. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که از خود پاکی و صداقت را نشان دهد و عشق را بدون هیچ درد و رنجی تجربه کنند.
هوش مصنوعی: در سنین بالا و پیری، به درگاه تو آمدم و به خاطر عشق و ارادت خود، تمام زندگیام را صرف خدمت و وفاداری به تو کردهام و حتی موهای سفیدم نشانهای از این وفاداری است.
هوش مصنوعی: ای کسی که با ابروهای هلالی و زیبایت مانند کمان، درخشندگی را به تصویر میکشی، من چگونه میتوانم کمانت را به سمت تو بکشم؟
هوش مصنوعی: از قصد تو دوری نکن و کار مرا خراب نکن، زیرا میترسم که لطافت و نازکی تو نتواند تحمل این مشکل را داشته باشد.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من مانند جان است و خودم هم در آستانهی جان سپردن به عشق تو هستم. بیایید کمی با هم باشید، چون جان من آمادهی فدای جان توست.
هوش مصنوعی: مفاهیم این بیت اشاره به آن دارد که شخصی در مورد دشواریها و هزینههای عشق یا محبت خود به معشوق فکر میکند و از خدا درخواست صبر و تحمل در برابر این مشکلات را دارد. او به زندگیاش نگاه میکند و میفهمد که عشقش برایش دردسرهایی به همراه داشته، اما در عین حال امیدوار است که با صبر، بتواند به این چالشها غلبه کند.
هوش مصنوعی: من کیستم که از باغ تو گل بچینم، در حالی که در قلب من خاری از باغ تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: یک بوسه به من وعده دادی که لبانت شیرین و دلپذیر است. حالا از تو میخواهم که این لطف را انجام دهی، وگرنه من از این وعدهات برای خودم بهره میبرم.
هوش مصنوعی: برای حفظ روح پاک خود، چهرهات را از خشم و ناراحتی پاک کن؛ زیرا ما به دست خداوند، با صبر و آرامش از دل و چهرهمان پاک شدهایم.
هوش مصنوعی: اگر از زبان تو دشنامی بیرون بیاید، ممکن است منظور یکی از دو حالت باشد: یا آنکه خودت آن را میگویی، یا اینکه آن کس که دشنام را میگوید، فقط آنچه را تو گفتهای، بازگو میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش میروی به تنها، تنها فدای جانت
مدهوش میگذاری یاران مهربانت
آیینهای طلب کن تا روی خود ببینی
وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
قصد شکار داری یا اتفاق بُستان
[...]
طوطی خجل فرو ماند از بلبل زبانت
مجلس پر از شکر شد از پسته دهانت
جعد بنفشه مویان تابی ز چین زلفت
حسن همه نکویان رنگی ز گلستانت
ما را دلیست دایم در هم چو موی زنگی
[...]
طبع لطیف داند لطف لب و دهانت
فکر دقیق باید سررشته میانت
دی میشدی خرامان چون سرو و عقل میگفت
خوش میروی به تنها، تنها فدای جانت
دانی چرا رفیقت کرد از درِ تو دورم؟
[...]
رنگ شراب دارد یاقوت درفشانت
بوی امیدواری می آید از دهانت
گر رفت جان و جسمم شد خاک آستانت
جسمم فدای جسمت جانم فدای جانت
در باغبانی تو عمرم گذشت، لیکن
در عمر خود نچیدم یک گل ز گلستانت
ای گلبن نزاکت تا چند یابد از تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.