ای سر از قدر بر فلک سوده
عالمی در پناهت آسوده
از زمین بوس سرکشان جهان
آستان تو گشته فرسوده
گوش سایل به جز صدای کرم
از صریر در تو نشنوده
هر چه پنهان ز وضع های بدیع
در خیال مهندسان بوده
در بنای تو صنعت استاد
همه را آشکار بنموده
هر که دیده فروغ شمسه تو
دیده بر آفتاب نگشوده
پیش نقاش تو سپهر کبود
صدفی لاجورد آلوده
بامت آمد ز ابر بالاتر
نیست حاجت که باشد اندوده
در جمال تو دولت ازلی
هر زمان چیزی دیگر افزوده
وز همه بهتر آنکه موکب شاه
در تو گاهی نزول فرموده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ور شود نیز وقتی آلوده
چه دهد دل به رنج بیهوده
در پناهش رعیت آسوده
ده به داد و دهش بیفزوده
راصد چرخ آبگون بوده
قطره تا قطره قطر پیموده
دایه رویت به ماه ننموده
تاب مویت صبا نفرسوده
خود بخود او خوش است و آسوده
چرب و شیرین بسان پالوده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.