گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

دو یار اربیک جای میداشتی

که یکدم یکی را بنگذاشتی

نه این ازتو آزرده بود و نه آن

نه جنگی میان بود و نه آشتی

نه زخم جفائی یکی یافتی

نه تخم عتابی یکی کاشتی

نباید که تو خویشتن را ازان

همی دوستی نیک پنداشتی

منافق توانی بدن ور نه پس

بیکدل دودل چون نگه داشتی؟