جورها کآن شوخ دلبر میکند
از دلم هر لحظه سر بر میکند
هر زمانی عشوه دیگر دهد
وین دل سرگشته باور میکند
با مه اندر حسن پهلو میزند
جور با گردون برابر میکند
جان ز دستش در رکاب آورد پای
دل ز جورش خاک بر سر میکند
من به رغم دشمنان گویم همی
یارم اکنون جور کمتر میکند
ور نه آنچ او میکند با عاشقان
والله ار در روم کافر میکند
ای دل این چندین شکایت شرط نیست
جور گیر، آخر نه دلبر میکند؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به عشقش رخ به خون تر میکند
جان ز جورش خاک بر سر میکند
میخورد خون دل و دل عشوهاش
میخورد چون نوش و باور میکند
گرچه پیش از وعده سوگندان خورد
[...]
هدهد از خود نیز در سر میکند
در سرش چیزیست سر بر میکند
روز دلها را از آن پر میکند
آن صدفها را پر از در میکند
باده نی در هر سری شر می کند
آنچنان را آنچنان تر می کند
خویش را بر مس زند زر می کند
خاک را گوگرد احمر می کند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.