بذروه ملکوت آی ازین نشیمن خاک
که نیست لایق تخت ملوک تحت مغاک
بخاک بازده این خاک و سوی علو گرای
که جان پاک سزا نیست جز بعالم پاک
تو شاه تخت وجودی چه جای تست اینجا
خلیفه زاده گلشن نشین و در خاشاک؟
محیط دور فلک چیست جسم سانی دود
بسیط روی زمین چیست گاو باری خاک
مدار چشم ازین گنده پیر دنیا زان
که شوم صحبت و شوهر کشست این ناپاک
بجان بمیر و بدل زنده گردودایم مان
که جان زنده دلانرا ز مرگ ناید باک
بمیر و شاد بزی زانکه هر دو نیست بهم
نشاط زنگی با تنگ چشمی اتراک
تراست ممسکی نفس ازین ترش طبعی
که طبع هر ترشی را ملازمست امساک
ره مکاشفه پوی و زخود مجرد شو
که زحمتند در این راه در سکون و حراک
ز چیست شانه و مسواک هر دو را بشکن
تمام نیست ده انگشت شانه و مسواک؟
دریغ نیست که ضایع شود ز تو عمری
بجمع کردن مال و عمارت املاک
که گر بخواهی از ان عمر طرفه العنیی
بملک دنیا نتوانش کردن استدراک
توانگریت همی باید از قناعت جوی
نه از ابریشم و روناس و نیل و قندو زلاک
بقسمتست مقادیر رزق نز جهدست
دلیلش ابله مرزوق و زیرک مفلاک
تو چشم عبرت بگشای و گوش عقل بمال
که از تصرف تقدیر عاجزست ادراک
تو کیستی که ببینی گر اوت ننماید
ببین که لو لا الله گفت خواجه لولاک
مباش ایمن تا این فلک همی جنبد
ازانکه حادثه زایست جنبش افلاک
مباش غره بسعدش نه ذابح آمد سعد؟
مباش ایمن از انجم نه رامحست سماک؟
گشاد چرخ ز زراد خانه ازلست
که کرد نمرودی را بنیم پشه هلاک
تو این مبین که همی خنده خوش زند صبحش
تو تیغ بین که چگونه همیکشد چالاک
مبین ز چرخ بدو نیک زانکه نزد قدر
چه گردش افلاک و چه چرخه حکاک
بلی ز حکمت خالی نباشد اینحرکت
ولی چنان نه که گوید منجم افاک
همه نماز تو فوتست و اینت کمتر غم
بفوت معصیتی سالها شوی غمناک
روان آدم شاید که نازد از تو خلف
که عقل و شرع دهی هر دو مهر دختر تاک
چو لاله گر قدحی داشتی بکف از شرم
چو لاله کو جگرت سوخته گریبان چاک
بدانکه نرگس روزی گرفت بر کف جام
ببین چگونه سر افکنده مند و اندهناک
چه ژاژطیان نزدیک تو چه این سخنان
چه مشک خالص پیش دماغ خشک چه ناک
تو عفو کن عثرات من ای خدای کریم
که گرچه پر گنهم قط ماعبدت سواک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد رهایی از مادیات و دنیاگرایی صحبت میکند. شاعر به انسان توصیه میکند که از این زندگی دنیوی، که شایستهٔ او نیست، فاصله بگیرد و به عالم معنوی و پاک بگراید. او به مقام والای انسان اشاره میکند و یادآور میشود که ثروت و املاک مادی ارزش واقعی ندارند و نباید انسان را در دام خود گرفتار کنند. شاعر بر اهمیت قناعت و توجه به تقدیر الهی تأکید میکند و انسان را به تفکر عمیق دربارهٔ زندگی و موقعیتهای خود فرا میخواند. در نهایت، او به طلب عفو از خدا و شناخت ضعفهای انسانی اشاره میکند و بر تواضع و درخواست بخشش تاکید دارد.
هوش مصنوعی: زخمی به خاک افتادهایم و باید در این دنیا، با هر چه داریم، به سمت آسمان و ملکوت حرکت کنیم. زیرا این دنیا و مکان ما، شایستهی مقام و عظمت پادشاهان نیست و بهترین سرنوشت به دور از این زمین محقق میشود.
هوش مصنوعی: به زمین برگرد و به سمت علو و تعالی برو، زیرا روح پاک سزاوار چیزی جز ورود به عالم پاک نیست.
هوش مصنوعی: تو که پادشاه این جهان هستی، چه نیازی به حضور در اینجا داری؟ تو باید در باغ بهشت نشسته باشی و اینجا در میان خاشاک و بیارزشها چه میکنی؟
هوش مصنوعی: فضای آسمان چه چیزهایی با خود دارد؟ این که زمین پر از دود و غبار است و این که گاوان سنگین بار در خاک و زمین زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: بهتر است به این دنیا و مشکلاتش توجهی نکنیم، زیرا ممکن است درگیر صحبتها و درگیریهای ناپسند شویم.
هوش مصنوعی: جان خود را فدای عشق کن و به زندگی ادامه بده. ای دوستان، نگران مرگ نباشید، چرا که روح زنده دلان از مرگ بیمی ندارد.
هوش مصنوعی: بمیر و شاد زندگی کن، زیرا هر دو حال نمیتواند با هم وجود داشته باشد. زندگی با حسادت و تنگنظری، خوشی و آرامش را نمیآورد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو به دلیل طبیعت تلخت، در کنترل نفس و خودداری از برخی خواستهها مشکل داری. این طبیعی است که هر ویژگی خاص، محدودیتها و چالشهای خود را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در مسیر کشف حقیقت گام بگذار و از خودخواهی و تعلقات رها شو، زیرا در این راه، تلاش و زحمت لازم است و باید از حالت ایستایی و بیحرکتی بیرون بیایی.
هوش مصنوعی: اگر هر دو شیء یعنی شانه و مسواک را بشکنی، این موضوع منجر به تمام شدن آنها نمیشود؛ مثل اینکه ده انگشت هنوز وجود دارد و نمیتوان به سادگی آنها را نادیده گرفت. به عبارتی، هر چیزی که میشکنیم، به معنای از بین رفتن همه چیز نیست.
هوش مصنوعی: ناامید نباش که تهی شود از تو زمانی که صرف جمع کردن ثروت و ساخت و ساز املاک کردهای.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از عمر پربار و شگفتانگیز خود نهایت استفاده را ببری، نمیتوانی به سادگی آن را با به دست آوردن مال و ثروت دنیا جبران کنی.
هوش مصنوعی: برای داشتن ثروت و توانگری، باید از قناعت و رضایت خاطر بهره ببری، نه اینکه به دنبال ثروتهای ظاهری مانند ابریشم، رنگهای گرانبها یا شیرینیهای لوکس باشی.
هوش مصنوعی: سهم هر شخص از روزی او مقدر شده است و تلاش و کوشش نمیتواند به تنهایی تعیینکنندهی آن باشد. این موضوع نشان میدهد که برخی افراد که ممکن است از نظر هوش در سطح پایینتری باشند، از روزی بیشتری برخوردارند، در حالی که افراد باهوشتر ممکن است کمتر از نعمتها بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: چشم خود را برای عبرت آموزی باز کن و به صدای عقل گوش بده، زیرا هرچه تقدیر خواسته باشد، همگان توان درک آن را ندارند.
هوش مصنوعی: تو کیستی که در غیاب او بتوانی ببینی؛ پس به این فکر کن که اگر خداوند نبود، این خواجه (عزت یا مقام) نیز نبود.
هوش مصنوعی: خودت را ایمن نگهدار، زیرا که این دنیا همیشه در حال تغییر است و حوادث به وجود میآیند.
هوش مصنوعی: هرگز فریب ظاهر خوشبختی را نخور، مگر اینکه آن خوشبختی نشان از سرنوشت نیکو باشد؟ و هرگز بر ستارهها تکیه نکن، زیرا ممکن است آنها هم نشانی از خطر و بدی داشته باشند.
هوش مصنوعی: چرخ زمان، از کارخانهی آفرینش، بهقدری وسیع و گسترده است که نمرود، پادشاه بزرگ، را به اندازهی پشهای کوچک نابود کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به یادآوری یک نکته مهم میپردازد: اگرچه صبح و خندههای خوش آن را میبینیم، اما باید دقت کنیم که در پس این زیبایی، یک تیغ نهان وجود دارد. به عبارت دیگر، ظاهری زیبا و شاداب ممکن است خطرها و چالشهایی را پنهان کرده باشد که باید به آنها توجه کنیم.
هوش مصنوعی: بهتر است به چرخ و دوری آن نگاهی نکنیم، زیرا آنچه مهم است مقام و ارزش انسان است و نه گردشهای آسمانی و حرکات اجرام آسمانی.
هوش مصنوعی: این حرکت که انجام میشود، بیحکمت نیست، اما به این معنا نیست که مانند یک منجم بخواهد بگوید که همه چیز کاملاً مشخص و از پیش تعیین شده است.
هوش مصنوعی: نمازهای تو معمولاً بیفایده است و این که تو کمتر از گناهانت نگران باشی، باعث میشود سالها در غم و اندوه باقی بمانی.
هوش مصنوعی: شاید روح انسان به خاطر تو به خود ببالد، چرا که هم عقل و هم قوانین دینی را به او عطا کردهای که هر دو به مانند دوست و همراه دختر تاک هستند.
هوش مصنوعی: اگر تو هم مانند لاله قدحی در دست داشتی، باید از شرم مثل لاله، که دلش سوخته، گریبانت را پاره میکردی.
هوش مصنوعی: بدان که نرگس روزی به جامی که در دست دارد، نگاه میکند و ببین چگونه سرش را پایین انداخته و غمگین است.
هوش مصنوعی: در کنار تو، گفتارهای بیهوده و بیفایده چه ارزشی دارد؟ همانند عطری خالص که به بینی کسی که بینیاش نمیتواند بو را حس کند، بیفایده است.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، لطفاً اشتباهات من را ببخش، زیرا با اینکه گناهکارم، اما هیچکس جز تو را عبادت نکردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
به مستحقان ندهی هرآنچه داری و باز
دهی به معجر و دستار سبزک و سیماک
بجان پاک تو ای خواجه احمد شباک
که همچو جان توام بانو پاک از دل پاک
سر من آنجا باشد که خاک پای تو است
وگرچه سر ز شرف برگذارم از افلاک
بچشم من تو چنانی که توتیا شمرند
[...]
بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک
درین خرابه تو خود کی قدم نهی؟ حاشاک
به لطف صید کنی صدهزار دل هر دم
ولی نگاه نداری تو خود دل غمناک
کدام دل که به خون در نمیکشد دامن؟
[...]
کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش
وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک
سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی
که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک
زهی شکوه تو در چشم اختران زده خاک
مهابت تو گریبان آسمان زده چاک
زمانه تیغ ترا خوانده آب آتشناک
رسیده خاک جنابت ز قدر بر افلاک
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.