ترا از هر دو عالم برگزیدم
به صد ناز و نیازت پروریدم
گهی بر دیده خود جات کردم
گهی جان پیش پایت گستریدم
به عشقت ترک نام و ننگ گفتم
هوایت را به جان و دل خریدم
چه سختی ها که در هجر تو دیدم
چه محنت ها که در عشقت کشیدم
چه مایه طعنه های دشمن و دوست
که گاه و بی گه از بهرت شنیدم
فراوان اشک در هجرت فشاندم
فراوان جامه بر یادت دریدم
گهت بر آستان سر می نهادم
گهی بر گرد کویت می دویدم
نه یک ساعت جدا می گشتم از تو
نه یک دم بی رخت می آرمیدم
کنون نامهربانی پیشه کردی
امید از مهر و پیمانت بریدم
اگر دیگر کسان حالم ندانند
تو می دانی که از بهرت چه دیدم
کنونم خود پرو بالی نمانده است
که وقتی در هوایت می پریدم
نخورده شربتی شیرین ز لعلت
چه تلخیها که از دوران چشیدم
رسد گفتی جلال از من به کامی
حقیقت خوش به کام دل رسیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان چون من ز تو شادی ندیدم
ز دیدارت همه تلخی چشیدم
نصیحتهای هاتف چون شنیدم
چو هاتف روی در خلوت کشیدم
از آن از خدمتت دوری گزیدم
که خود را لایق خدمت ندیدم
ایا یاری که در تو ناپدیدم
تو را شکل عجب در خواب دیدم
چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم
کجا آن مه کجا آن چشم دوشین
[...]
ز تو صد فتنه بر جان پیش دیدم
چنین باشد چو گفت دل شنیدم
گذر کردم به بازار جمالت
دلی بفروختم، جانی خریدم
جهانی کشته ای از من مکن ننگ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.