دوش شبم را صفت روز بود
در برم آن شمع دل افروز بود
چاکر من دولت بیدار بود
بنده من طالع پیروز بود
یار مرا مونس و دمساز بود
شمع مرا همدم و هم سوز بود
خال بر آن چهره شب قدر بود
زلف بر آن رخ شب نوروز بود
با من بیچاره نمی گشت رام
وین اثر پند بدآموز بود
پرتو رخسار دل افروز او
در دل شب روز نی از روز بود
جان و دلم خسته و مجروح کرد
ناوک چشمش که جگردوز بود
خرّمی اندوخت ز وصلش جلال
گرچه ز هجرانش غم اندوز بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خال چو عودش که جگرسوز بود
غالیهسای صدف روز بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.