به سر انگشت نما زاهد انگشت نما را
منظر دوست که تا سجده کند صنع خدا را
گر درین هر دو سرا خاک کف او به کف آرم
التفاتی نکنم حاصل این هر دو سرا را
آتشی دارم از آن سان که اگر برکشم آهی
جز سمومی نبود خاصیت باد صبا را
هیچ کس نیست که حال دل ما با تو بگوید
که چه سان می گذرد روز گرفتار بلا را
تو جفا کن وگرت میل وفا نیست چه باک
من نه آنم که تحمّل نکنم بار جفا را
مگس از شهد بر آساید و پروانه ز آتش
زانکه از اهل جفا نیست خبر اهل وفا را
رفتن از کوی تو یک گام که را قوّت و طاقت
و آمدن بر سر کوی تو که را زهره و یارا
هر که در دام تو افتد نکند یاد رهایی
هر که را درد تو باشد نبرد نام دوا را
این خیال است که روزی به عیادت برم آیی
کاین سعادت نبود طالع شوریده ما را
گر به پا دور شوم باز به سرپیش تو آیم
صد ره ار زانکه برانند من بی سر و پا را
نشکند عهد و وفای تو جلال ار تو شکستی
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
[...]
شاه دین گفت به رحمت همه اصحاب صفا را
فارغ از بیعت خود می کنم این لحظه شما را
همه گفتند که دست از تو نداریم خدا را
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
ما که بردیم بسر مرحله مهر و وفا را
از چه ای عشق رعایت نکنی خدمت ما را
هر که سودای تو دارد سر خود گو نبخارد
سپر از دیده کنند اهل وفا تیر جفا را
ای گروهی که ندارید بدل درد محبت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.