گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم

گر دورم از نظر به دل و جانت حاضرم

منظور من تویی به جهان ای جهان جان

وز دیده بر جمال تو ای دوست ناظرم

چون من کسی ندید خریدار در جهان

جان می فروشم و غم عشق تو می خرم

من معتقد به حسن و جمالت شدم چنانک

کز مهر وی دوست به خورشید ننگرم

از روزگار هجر به جان آمدم بیا

جان را کنم فدات گر آیی شبی برم

با وصل دوست دوزخ ماهست چون بهشت

با هجر دوست جنّت مأوا کجا برم