گنجور

 
جهان ملک خاتون

نگارینا مکن بر من ستم بیش

مزن زین بیش تو بر ریش من نیش

ز وصلم کام دل می ده خدا را

مجو زین بیشتر کام بداندیش

تو خویشی بیش ازین ما را میازار

که فرقی باشد از بیگانه تا خویش

به ترکش چون توان کز تیر مژگانش

اگر قربان شوم بهتر درین کیش

مرا داغ فراقت هست بر جان

نمک واجب نباشد بر سر ریش

چه گویم مدّعی بد سرانجام

چه با من در میان بودش ازین پیش

تو سلطان جهانداری خدا را

مشو غافل دمی از حال درویش

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
باباطاهر

به قبرستان گذر کردم کم وبیش

بدیدم قبر دولتمند و درویش

نه درویش بیکفن در خاک رفته

نه دولتمند برده یک کفن بیش

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
کمال‌الدین اسماعیل

مکن بر من ستم جانا از ین بیش

بکارت می نیاید به بیندیش

لبت خون می چکاند از دل من

نمک خون آورد پیوسته از ریش

مرا دل خود ز جور چرخ ریشست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه