جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز
اگرچه درد فرستادم او دواست هنوز
اگرچه بر سر چنگست با من مسکین
به جان دوست که دل بر سر صفاست هنوز
ازین طرف همه شوقست و اشتیاق وصال
از آن طرف همه جنگست و ماجراست هنوز
اگرچه خوان وصالش به دیگران عامست
دلم به کوی شب وصل او گداست هنوز
خیال روی تو با ما قرین شده شب و روز
صبا بگوی که بی وصل ما چراست هنوز
بجز صبا که تواند که حال ما گوید
چرا که محرم راز دلم صباست هنوز
دلم به یک شبه درد فراق چون گشتست
غم تو گفت که مسکین دلت کجاست هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد جدایی است. شاعر با اشاره به وفاداری و عشق خود به معشوق، از رنج و عذابی که به خاطر دوری از او متحمل میشود سخن میگوید. او به وضوح نشان میدهد که باوجودی که دیگران به معشوق دسترسی دارند، دل او همچنان در انتظار وصال اوست. شاعر از صبا (باد) که رمز و راز دلش را میداند، کمک میخواهد تا احساساتش را به معشوق منتقل کند. در نهایت، او از شدت درد فراق و غم جدایی به شدت رنج میبرد و به دنبال راهی برای بهبود این وضعیت است.
هوش مصنوعی: دل من به معشوقهام آسیب رسانده، اما هنوز هم با وجود دردهایی که به او دادهام، او برای من به عنوان درمانی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: اگرچه من در موقعیت سختی هستم و با دیگران درگیرم، اما به خاطر دوستی که دارم، هنوز هم قلبم شجاع و پایدار است.
هوش مصنوعی: در اینجا، همه جا پر از اشتیاق و عشق برای وصال است، اما در طرف مقابل، هنوز جنگ و درگیری وجود دارد.
هوش مصنوعی: با اینکه محبت او به دیگران نیز تقسیم شده و همه میتوانند از آن بهرهمند شوند، دل من هنوز در پی وصال اوست و در راه رسیدن به او گدا و نیازمند است.
هوش مصنوعی: اندیشه و تصویر چهرهات همیشه همراه ماست، چه در روز و چه در شب. ای نسیم، بگو که چرا هنوز به وصال ما نرسیدهای؟
هوش مصنوعی: جز باد صبا، هیچ کس نمیتواند حال و روز ما را بگوید، زیرا تنها اوست که به راز دل من آگاه است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر یک شب درد جدایی از تو، بسیار غمگین است. اینجا غم تو به من میگوید که مسکین دل من، هنوز در کجا به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد
نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار
[...]
اگرچه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که بر من کرد
نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز
به لابه با دل گفتم ز خاطرش بگذار
[...]
چه شد که یار خط آورد با صفاست هنوز
فروغ صبح بنا گوش دلگشاست هنوز
اگر چه خط رقم عزل خواند درگوشش
درازدستی مژگان او بجاست هنوز
به یاد بوسه دهن خوش کنید ازان نوخط
[...]
ز چیست شور و فغان در جهان بپاست هنوز؟
خروش و ولوله در عرش کبریاست هنوز
ز قتل سبط نبی قرن ها گذشته ولی
لوای ماتم جانسوز او به پاست هنوز
عزای سبط پیمبر کجا شود منسوخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.