تو تا کی همچو سرو از ما کشی سر
نیاری جز جفا از بهر ما بر
نمی گویم که تا چندم گذاری
من بیچاره را چون حلقه بر در
منم بر بستر هجران فتاده
تو در عیش و طرب با یار دیگر
به تاریکی زلفت درفتادم
به بویش گر توانم گشت رهبر
مگر خورشید رویت را ببینم
اگرچه نیستم جانات در خور
من بیچاره هستم در فراقت
ز چشم و دل میان آب و آذر
اگرچه نیستت با ما عنایت
ز جان گوید جهان کز عمر برخور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد دوری معشوق سخن میگوید و از او میخواهد که مثل درخت سرو نباشد و سر خود را از آنها جدا نکند. او بیان میکند که در رنج و انتظار معشوق به سر میبرد، در حالی که معشوق در کنار دیگری زندگی شادی را سپری میکند. شاعر در نومیدی و حسرت خواهان مشاهدهی چهره معشوق است و از عذابی که در فراق او متحمل میشود، میگوید. او به این نکته اشاره میکند که با وجود نبودن محبت معشوق، احساسش نسبت به او همچنان قوی است و زندگی را با یاد او میگذراند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی همچون درخت سروی با ما باشی و سر بر نیاوری؟ آیا جز بدی و ستم به خاطر ما چیزی داری؟
هوش مصنوعی: نمیگویم که چقدر باید منتظر بمانم؛ من بیچاره مانند حلقهای هستم که به در آویخته شده است.
هوش مصنوعی: من در غم و دوری تو گرفتارم، در حالی که تو در کنار معشوق دیگری خوشحالی و لذت میبری.
هوش مصنوعی: در هالهای از زیبایی و جذابیت موهای زیبایت غرق شدم و به عطرش مجذوب شدم، اگر بتوانم، میخواهم به مسیر هدایت شوم.
هوش مصنوعی: مدتهاست که مشتاق دیدن چهرهات هستم، حتی اگر در این دنیا نباشم و نتوانم از نور وجودت بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من در دوری تو بسیار غمگین و پریشانم، دلم در آتش سوخته و چشمانم در دریایی از اشک غرق شده است.
هوش مصنوعی: اگرچه تو در کنار ما نیستی و لطفی به ما نداری، اما جان و زندگی میگویند که زندگی به خاطر عمر، ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سرو قدّ و ماه منظر
سیه چشمی که تا رویش بدیدم
سرشکم خون شدست و بر مشجر
اگر نه دل همیخواهی سپردن
[...]
غنودستند بر ماه منور
خط و زلفین آن بت روی دلبر
یکی را سنبل نو رسته بالین
یکی را لالۀ خود روی بستر
ز مشکین جعد زنجیرست گویی
[...]
مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور
میان عاشق و معشوق بنگر
نگه کن تا چه باید هر دوانرا
وزین دو کز تو پرسیدم بمگذر
چه خواهد دلبر از دلجوی بیدل ؟
[...]
همایون جشن عید و ماه آذر
خجسته باد بر شاه مظفر
امیر انشاه بن قاورد جغری
جمال دین و دین را پشت و یاور
خداوندی ، کجا کوته نماید
[...]
یکی گفتی که شه را ویس بدتر
به خان اندر ز صد خاقان و قیصر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.