گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

از دست هجر تو دل تنگم به جان رسید

بس تیر غم که بر دل و جان جهان رسید

من ناتوان و بی دل و تو پادشاه حسن

واجب بود به غور دل ناتوان رسید

بار دگر به دولت وصلت اگر رسم

گویم غم فراق ولی کی توان رسید

فریاد من برس که ز دست فراق تو

فریادم از زمین همه بر آسمان رسید

چندان ز هجر روی تو آبم ز چشم رفت

کز فرق ما گذشت و سر فرقدان رسید

تیغ جفای خلق و خدنگ فراق تو

از دل گذشت مطلق و بر استخوان رسید

دل بیش از این تحمّل هجران نمی کنم

جان جهان ز دست فراقت به جان رسید