ایدل بیار مژده که شاه جهان رسید
فرمانده ملوک زمین و زمان رسید
شاه جهان طغایتمور خان که ملک را
چون او رسید با تن آزرده جان رسید
چون عز پایبوس شهنشاه یافت تخت
پایش ز قدر بر سر هفت آسمان رسید
از خرمی بسان دل گل گل دلم
بشکفت چون شهنشه گیتی ستان رسید
جان من ضعیف ز محنت خلاص یافت
صد گونه راحتم بدل ناتوان رسید
منت خدایرا که سوی جویبار ملک
شاه جهانپناه چو سرو روان رسید
با مسند جلالت و با تخت خسروی
از رأی پیرو قوت بخت جوان رسید
از گلشن مکارم او بوی نوبهار
اهل زمانه را بگه مهرگان رسید
بودیم در کشاکش دوران روزگار
شاه آمد و بشارت امن و امان رسید
چون مه بر اوج مسند عزت نهاد پای
گفتی که گل بگلشن و گوهر بکان رسید
کو مطربی که گه گه این غزل عذب آبدار
گوید زنا ز آنکه شه کامران رسید
ای ترک می بیار که فصل خزان رسید
نی نی بهار عشرت صاحبدلان رسید
زین پس بآب رز بنشان آتش دلم
شادی اینخبر که شه شهنشان رسید
خورشید می زمشرق خم چون طلوع کرد
صد روشنی بعالم عقل و روان رسید
شیرینی نشاط شد اندر مذاق دل
چون تلخی شراب بکام و زبان رسید
گنج طرب نهاد می اندر دل خراب
گوئی که چاشنی بوی از زعفران رسید
رطل گران طلب کن ایا ترک میگسار
بزم طرب بساز که شاه جهان رسید
در ده میی که خنده زند همچو نوبهار
خاصه کنون که نوبت جشن خزان رسید
باد خزان بباغ بر اوراق شاخسار
چون دست شه ببزم درون زرفشان رسید
شاهی که بر مشارب جودش ز سایلان
بس کاروان که بر اثر کاروان رسید
شاها اگر چه ابن یمین بود پیش ازین
نالان چنانکه بر فلک از وی فغان رسید
اکنون بفر مقدم میمون شهریار
هرچ آن مراد بود دلش را بدان رسید
دانم که بعد ازین نکند سوی او بکین
گردون دون نظر چو شه مهربان رسید
عمرش دراز باد که از یمن دولتش
هر آرزو که هست بدان میتوان رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره خوشحالی و شادمانی از ورود یک پادشاه بزرگ به کشور است. شاعر با زبان زیبا و پرشور، از مقام و عظمت پادشاه سخن میگوید و امیدوار است که با آمدن او، آرامش و امنیت به سرزمین بازگردد. او با وصفی شاعرانه، به توصیف حال و هوای جشن و نوروز میپردازد و از نوشیدنی و شادی در بزمها سخن میگوید. شاعر بر این باور است که این ورود، آغاز فصل خوشبختی و موفقیت برای مردم خواهد بود و آرزو میکند که طول عمر پادشاه با سعادت و خوشی توأم باشد. در نهایت، شاعر امید دارد که با حکومت این پادشاه، تمام آرزوها برآورده شود.
هوش مصنوعی: ای دوست، بشارت بیاور که پادشاه جهان آمد. فرمانروای پادشاهان زمین و زمان به ما رسید.
هوش مصنوعی: شاهی به نام طغایتمور خان وجود دارد که در دنیا مانند او کسی به قدرت نرسید و با وجود مشکلات و رنجهای بسیار، جانش را به خطر انداخت تا به این مقام رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که پایبوس (منظور از آن کسی است که در خدمت شاه است) با عزت به حضور شاه رسید، جایگاه او به اندازهای والا شد که به مقام و مرتبهای بالاتر از آسمانها رسید.
هوش مصنوعی: خوشحالی مانند گل، دل من را شاداب کرد و همچون پادشاهی که دنیا را به دست آورده، دلم باز شد.
هوش مصنوعی: روحم از درد و رنج رهایی یافته است و به انواعی از آرامش دست یافته که به حال ناتوانم میخورد.
هوش مصنوعی: سپاسگزاری میکنم از خداوند که به سوی جویبار و مکانی که پادشاه جهان در آن است، مانند سروی سرافراز و سرزنده، روان شدم.
هوش مصنوعی: با جایگاه بزرگ و با تختی که مخصوص پادشاهی است، از راه نظر و تدبیر پیروزی جوان به دست آمد.
هوش مصنوعی: از باغ فضیلتهای او عطر بهار به همراه جشنهای مهرگان به دیگران رسید.
هوش مصنوعی: ما در میان سختیها و چالشهای زندگی بودیم که ناگهان خبر از ورود شاه به ما رسید و امید به آرامش و امنیت در زندگیمان ایجاد شد.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه بر قلهٔ مرتفع افتخارات ایستاد، گویی که گل به باغ و گوهر به دریا رسید.
هوش مصنوعی: به دنبال کسی هستم که گاهی این شعر شیرین و خوش صدا را بخواند، چون خبر رسید که پادشاه خوشبخت شده است.
هوش مصنوعی: ای دختر زیبا، می بیاور که فصل پاییز فرارسیده است و فصل بهار خوشیهای دلباختگان به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: از این پس، به جای آتش دلم، با آب گل سرخ مرهم بگذار؛ چرا که خوشحالی من از این خبر است که پادشاه بزرگ به ما رسید.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید از سمت شرق برمیخیزد، هزاران روشنایی به ذهن و روح انسانها میتابد.
هوش مصنوعی: شادی و خوشی مانند شیرینی به دل چشیده میشود، در حالی که تلخی شراب به کام و زبان میرسد.
هوش مصنوعی: خوشی و شادی را در دل ویران خود جا دادهام، گویا عطر زعفران به آن رسیده است.
هوش مصنوعی: ای ترکِ میپرست، یک پیمانه سنگین شراب بخواه و جشن و سرور برپا کن، زیرا پادشاه جهان آمده است.
هوش مصنوعی: در village، جشن و شادی به راه است، درست مانند بهار که همه چیز تازه و شاداب است. مخصوصاً حالا که زمان جشن پاییز هم رسیده است.
هوش مصنوعی: باد خزان در باغ بر روی برگهای درختان همانند دست پادشاهی بر روی دستمالهای قیمتی میوزد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که با بخششهای فراوانش، کمکها و نعمتهای زیادی به دیگران میدهد، مانند کاروانی است که به دنبال خود مسافرانی را جذب میکند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هرچند که ابن یمین در گذشته نالهاش به آسمان بلند شد، اما حالا او به گونهای آشفته است که هیچکس نتوانسته صدای او را بشنود.
هوش مصنوعی: اکنون برای ورود خوشامدگویی میکنیم به شهریار، زیرا هر آنچه که دلش میخواست، اکنون به آن دست یافته است.
هوش مصنوعی: من میدانم که بعد از این، دیگر به او نگاه نخواهد کرد، چون اولین باری که دلش به او نرم شد، همچون آسمان پایین و بیاعتنا به اوست.
هوش مصنوعی: امیدوارم عمر او طولانی باشد، زیرا با وجود نعمتها و موفقیتهایش، میتوان به هر آرزویی دست یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صدر جهان بحضرت شاه جهان رسید
با کام دل بر ملک کامران رسید
گشت از حضور صدر جهان شاه شادمان
چون صدر نزد شاه جهان شادمان رسید
حضرت جنان مثال و بتدریس علم صدر
[...]
طبعم به عرضه کردن دریا و کان رسید
نطقم به تحفه دادن کون و مکان رسید
هم وهم من به مقصد خرد و بزرگ تاخت
هم گام من به معبد پیر و جوان رسید
این دود عود شکر که جانست مجمرش
[...]
این خرّمی نگرکه مرا ناگهان رسید
وین مملکت نگرکه بمن رایگان رسید
بختم بخواب نیز نیارست دید هم
کاری چنین شگرف که او را عیان رسید
عمری بمانده بنده درین آزو آرزو
[...]
دوشم فغان و ناله به هفت آسمان رسید
دو دم به دل برآمد و آتش به جان رسید
بر تن شنیدهای چه رسید از فراق جان؟
از درد دوری تو دلم را همان رسید
هرگز جفا نبرده و دوری ندیدهام
[...]
دل سوخت در فراق تو، نوبت به جان رسید
مردم ز هجر، کی به وصالت توان رسید
بر عندلیب آنچه ز باد خزان رسد
روز جدائی از دم سردم همان رسید
زد غمزهٔ تو بر من از آن میکنم فغان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.