بی تو چشمم جهان نمی بیند
گل وصلت دلم نمی چیند
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلتنگی خود برای محبوبش سخن میگوید. او بیان میکند که بدون محبوب، دنیا برایش معنایی ندارد و دلش تنها با یاد او آرام میگیرد. حتی اگر محبوب در کنار کس دیگری باشد، دل او فقط غم عشقش را انتخاب میکند. شاعر آرزو دارد که چشمانش هر روز و شب فقط به روی محبوب باز باشد و در مواجهه با زیبایی او از شرم سر به زیر بیندازد. در نهایت، او از محبوبش میخواهد که دردش را برطرف کند.
هوش مصنوعی: بدون تو، چشمم چیزی نمیبیند و قلبم هیچ شادیای را تجربه نمیکند.
هوش مصنوعی: به جز زیبایی و جذابیت موهای معشوق، هیچ چیز دیگری را نمیتوان در نظر گرفت و دل را به آن سپرد. لحظهای هم نمیتوان بدون فکر به او گذراند.
هوش مصنوعی: هرچند کسی دیگر در زندگیات وجود دارد، دل من هیچ چیز جز غم و یاد تو را نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: چشمان بخت من از خدا میخواهد که همیشه، چه در شب و چه در روز، تو را ببیند.
هوش مصنوعی: اگر درخت سرو قد تو را ببیند، از شرم به زمین میافتد.
هوش مصنوعی: سپس با سرشکسته و دل شکسته به درگاه نیاز میرود، ای محبوب آرامشبخش، که دردها را از جانم برطرف کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باره را شاهوار بنشیند
خرم آن کس که روی او بیند
گرچه در دست نقش او بیند
خشم صفرائیان بننشیند
به سیاهی بصر جهان بیند
چرگنی بر سیاه ننشیند
ذره چون آفتاب را بیند
در هوایش ز رقص ننشیند
نور اگر صدهزار میبیند
جز که بر اصل نور ننشیند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.