دارم امید وصل و به جایی نمیرسد
واین درد بیدوا به دوایی نمیرسد
از پایبوس وصل تو دوریم چاره نیست
ما را که دست جز به دعایی نمیرسد
قدّش بلای ما و ز بالاش بر دلم
یک دم نمیرود که بلایی نمیرسد
هر شب ز شوق همچو جرس ناله میکنم
وز خیل دوست بانگ درایی نمیرسد
یک لحظه نیست کاین دل شوریده مرا
از جور روزگار جفایی نمیرسد
بر درگه فراق گدایان عشق را
از خوان وصل دوست صلایی نمیرسد
مشنو سخن ز قول مخالف که راست نیست
عشّاق را که از تو نوایی نمیرسد
ما دولت وصال تو داریم آرزو
وین آرزو به بیسر و پایی نمیرسد
گفتم وصال روی تو خواهم جواب گفت
سلطانی جهان به گدایی نمیرسد
ما از در امید وصالت کجا بریم
زین در کسی که رفت به جایی نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل آمد و ز دوست صبایی نمیرسد
ز باغ وصل مهرگیایی نمیرسد
هنگام برگ ریز حیاتم شد و هنوز
زان نوبهار حسن صبایی نمیرسد
ما با سموم بادیه هجر هم خوشیم
[...]
دردا که درد ما به دوایی نمیرسد
وین کار ما به برگ و نوایی نمیرسد
در کاروان غم چو جرس ناله میکنم
در گوش ما چو بانگدرایی نمیرسد
راهی که میرویم به پایان نمیبریم
[...]
تا هر زمان ز عشق نوایی نمیرسد
جان فگار من بنوایی نمیرسد
خواهم که ناله ای برسانم بگوش یار
از ضعف چون کنم که بجایی نمیرسد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.